با ما همراه باشید

مصاحبه و مقالات

فروپاشی ساختمان انگاره‌ای اسرائیل بعد از هفتم اکتبر

انگاره شکست‌ناپذیری، یکی از عناصر اصلی مفصل‌بندی گفتمانی رژیم اشغالگر است که حزب‌الله در سال ۲۰۰۶ آن را به چالش گرفت. در آن جنگ برای اولین بار توان زرهی رژیم صهیونیستی، زیر سؤال رفت، شهروندان سرزمین‌های اشغالی به صورت میلیونی آواره شدند؛ زیرساخت‌های رژیم هدف قرار گرفت، برتری آن در دریا متزلزل شد و حزب‌الله توانست آسمان سرزمین‌های اشغالی را نیز هدف نفوذ هوایی قرار دهد

طوفان‌الاقصی از هفتم اکتبر ۲۰۲۳ برخی از انگاره‌های اساسی رژیم صهیونیستی را که تا قبل از آن غیر قابل خدشه به نظر می‌رسید زیر سؤال برد. با اینکه رژیم صهیونیستی که در حدود دو‌دهه بعد از جنگ ۳۳ روزه با حزب‌الله در سال ۲۰۰۶ سعی در بازسازی روحیه و سازمان نظامی خود داشت، اما حمله برق‌آسای حماس شرایط را طوری رقم زد که توان این رژیم در اذهان مردم و دولت‌های منطقه زیر سؤال برود. در درون جامعه صهیونیستی از ابتدای تأسیس، چند انگاره از جمله قوم برگزیده، سرزمین مقدس و کتاب مقدس وجود داشته که سازه‌ذهنی سیاستمداران و گفتمان این رژیم را قوام می‌بخشد. این انگاره‌ها در طیف‌های مختلف مذهبی و سیاسی- اجتماعی در این رژیم بازتاب داشته است. صهیونیست‌های راست‌گرا که در حال حاضر تحت رهبری بنیامین نتانیاهو در قدرت قرار دارند، قدس را پایتخت ابدی رژیم و غیرقابل مذاکره می‌دانند و توسعه شهرک‌ها در اراضی فلسطینی و برنگشتن به مرز‌های ۱۹۶۷ م را از اصول سیاسی خود تلقی می‌کنند. مطابق با آموزه‌های صهیونیستی طیف راست که بر ایستار‌های تلمود و تورات بنیان نهاده شده، یهودیان نزد خداوند یک قوم مقدس هستند و خداوند آن‌ها را از بین تمام اقوام روی زمین برگزید تا قوم خاص او باشند. بر اساس این آموزه‌ها، هرگونه تسلطی و سلطه‌ای بر یهودیان ناپذیرفتنی است و باید همه یهودیان حتی شهرک‌های یهودی‌نشین کرانه باختری، تحت حکومت اسرائیل بزرگ باشند.

 انگاره محور امنیت منطقه
علاوه بر انگاره‌های سنتی مذکور، در دو دهه اخیر چندین انگاره در بین صهیونیست‌ها رواج یافته است که یکی از آن‌ها تبدیل شدن به محور امنیت منطقه است. رژیم صهیونیستی در سال‌های اخیر، تلاش کرد با عادی‌سازی روابط با کشور‌های عربی و حضور در طرح‌های ژئوپلیتیکی خود را به محور امنیت منطقه تبدیل کند. پس از میانجی‌گری ترامپ در توافق ابراهیم بین تل‌آویو با امارات و بحرین در سال ۲۰۲۰، امریکا عادی‌سازی روابط رژیم صهیونیستی و عربستان را نیز در دستور کار قرار داد. همچنین دو هفته قبل از طوفان‌الاقصی، نتانیاهو در مجمع عمومی سازمان ملل درباره خاورمیانه جدید سخنرانی کرد و با نشان دادن مسیر کریدور IMEC که از هند شروع و پس از عبور از امارات، عربستان و اردن به بندر حیفا می‌رسد و به اروپا ختم می‌شود، از اسرائیل به عنوان محور امنیت منطقه نام برد. هدف این تصمیم‌ها ارتقای جایگاه این رژیم به عنوان هژمون منطقه‌ای بود. اما حمله حماس این طرح را ناکام گذاشت. در عوض این شکست، رهبران این رژیم از جمله نتانیاهو برای بازسازی تصویر شکست خورده خود با راه‌اندازی نسل‌کشی در غزه، سعی کردند این منطقه را غیرقابل سکونت کنند. تعداد ویرانی‌ها و کشتار در این منطقه بعد از جنگ جهانی دوم، بی‌سابقه بوده است. این موضوع بیش از همه روایت‌های صهیونیستی از هفتم اکتبر را که در ابتدای جنگ، بر اغلب رسانه‌ها سایه انداخته بود از میان برد و چهره واقعی آن را نشان داد.

 انگاره شکست‌ناپذیری
انگاره شکست‌ناپذیری، یکی از عناصر اصلی مفصل‌بندی گفتمانی رژیم اشغالگر است که حزب‌الله در سال ۲۰۰۶ آن را به چالش گرفت. در آن جنگ برای اولین بار توان زرهی رژیم صهیونیستی، زیر سؤال رفت، شهروندان سرزمین‌های اشغالی به صورت میلیونی آواره شدند؛ زیرساخت‌های رژیم هدف قرار گرفت، برتری آن در دریا متزلزل شد و حزب‌الله توانست آسمان سرزمین‌های اشغالی را نیز هدف نفوذ هوایی قرار دهد. با این حال سران رژیم، طی سال‌های بعد سعی کردند با بازسازی روحیه و سازمان نظامی، قدرت نظامی خود را بازگردانند. یکی از مهم‌ترین تلاش‌های ارتش رژیم، روزآمدکردن سیستم‌های پدافند هوایی آرو، فلاخن داوود و گنبد آهنین بود. این در حالی است که در جنگ اخیر، حماس به ضعف این سیستم‌های پدافندی با شلیک هم زمان تعداد زیادی راکت و موشک پی برد.
میدل ایست‌ای در گزارشی در جولای ۲۰۲۴ م به فرسایش دکترین نظامی تل‌آویو پرداخته است. دکترین نظامی رژیم اشغالگر، بر شش اصل استوار است که عبارتند از حملات پیشگیرانه، سیستم‌های هشدار اولیه، بازدارندگی مؤثر، دفاع قوی، حل‌و‌فصل سریع و تسلط بر تشدید تنش‌ها. می‌توان گفت تمام این عناصر بعد از هفتم اکتبر دچار تضعیف شدند. حیاتی‌ترین عنصر دکترین نظامی این رژیم، بازدارندگی فعال علیه دشمنان بود. رژیم صهیونیستی تاکنون نه تنها نتوانسته به هیچ یک از اهداف اعلامی خود در غزه مانند ریشه‌کنی گروه‌های مقاومت، آزادی اسرا و نابودی حماس دست یابد، بلکه همچنین نتوانسته است شروط خود را برای پایان دادن به جنگ به طرف مقابل دیکته کند. در واقع گروه‌های مقاومت از جمله حزب‌الله لبنان و ارتش ملی یمن به رغم دریافت ضرباتی از رژیم، همچنان به حملات خود ادامه می‌دهند؛ چه اینکه نتانیاهو نیز اذعان نمود، ارتش این رژیم در هفت جبهه در حال جنگ است. تعداد بالای کشته‌های این رژیم در جنگ غزه روی دیگر از بین رفتن انگاره شکست‌ناپذیری و قدرت نظامی است. هر چند ارتش صهیونیستی تنها به کشته شدن کمتر از ۶۰۰ سرباز این رژیم و از کار افتادگی حدود ۹ هزار سرباز خود اذعان کرده است، اما اظهارنظر‌های برخی از مقامات این رژیم حاکی از چیز دیگری است. از جمله لیبرمن، وزیر خارجه اسبق رژیم صهیونیستی در اظهار نظری گفت، این رژیم یک تیپ کامل را در غزه از دست داده است. معنای این حرف کشته‌شدن ۲ تا ۵ هزار سرباز است.

 انگاره امنیت در مرز‌ها
دیگر انگاره نظامی رژیم اشغالگر که یکی از ارکان اصلی دکترین امنیت ملی آن محسوب می‌شود، مرز‌های امن است. اسرائیل همواره تلاش کرده با ایجاد مناطق حائل در اطراف مرز‌های خود، اطمینان حاصل نماید که دولت‌های پیرامونی ضعیف و در خدمت منافع این رژیم باشند. جنگ‌۱۹۵۶ م با مصر، منطقه سینا در مصر را به یک منطقه حائل تبدیل کرد. جنگ ۱۹۶۷ م با سوریه نیز بلندی‌های جولان سوریه را به منطقه حائل تبدیل کرد. در سال‌های اخیر نیز اصرار این رژیم برای کنترل بردره اردن به همین منظور است. اما هفتم اکتبر و با حملات حوثی‌ها و حزب‌الله لبنان، ساختگی بودن مرز‌های امن رژیم اشغالگر نشان داده‌شد.

 انگاره نابودی
در نهایت باید به انگاره فناناپذیری و مانایی رژیم صهیونیستی اشاره کرد. تا قبل از هفتم اکتبر تنها ایران و محور مقاومت بودند که از نابودی این رژیم سخن می‌گفتند، اما بعد از هفتم اکتبر، انگاره نابودی از سوی برخی مقامات امریکایی و حتی مقامات داخلی خود رژیم نیز رواج یافته است. ترامپ در اظهارنظری در رقابت‌های انتخاباتی امریکا گفت که «بی‌ثباتی در خاورمیانه به بالاترین سطح در پنج دهه اخیر رسیده و اگر او انتخاب نشود، اسرائیل ظرف دو سال آینده از بین خواهد رفت.» بعد از هفتم اکتبر بیش از نیم میلیون نفر که با اطمینان نداشتن از بهبودی شرایط امنیتی روبه‌رو بودند، سرزمین‌های اشغالی را ترک کردند. این در حالی بود که از زمان تأسیس این رژیم در سال ۱۹۴۸ م قانون بازگشت به سرزمین فلسطینی با این انگاره مذهبی شکل گرفته بود که بر یهودیان به عنوان قوم تورات واجب است که مالکیت سرزمین‌های تورات را به دست بگیرند. علاوه بر این، رژیم صهیونیستی برای نخستین بار درگیر مشکل آوارگان داخلی است. چه اینکه صدها‌هزار شهرک‌نشین، برای حدود یک سال مجبور به تخلیه از شمال و جنوب و نقل مکان به مرکز سرزمین‌های اشغالی شده‌اند. در مجموع انگاره‌های مذکور قبل از هفتم اکتبر نه تنها مورد استقبال شهروندان سرزمین‌های اشغالی قرار داشت، بلکه در بسیاری از کشور‌های جهان نیز مطرح بود. اما حملات حماس در هفتم اکتبر تمام این انگاره‌ها را با ضعف و سستی روبه‌رو کرد.

ادامه مطلب
تبلیغات
برای افزودن دیدگاه کلیک کنید

یک پاسخ بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

جهان اسلام

رسانه‌های غربی می‌خواهند مسلمانان را تقسیم و تسخیر کنند

مصاحبه‌ اختصاصی مسلم پرس با کوین برت، مجری رادیو جهاد حقیقت، در مورد روز  حقیقت رسانه هایا غربی و الهام بخشی شیعه از آموزه های عاشورا و میراث امام حسین (ع) انجام داد.

دکتر برت گفت: «ما خود را در موقعیتی نه چندان متفاوت از پیروان امام حسین می‌یابیم: ایستادن برای حقیقت و عدالت در برابر ارتشی بسیار قدرتمندتر که توسط ظالمان و ستمگران فرماندهی می‌شود.»

او همچنین به نقش رسانه‌های غربی در به حاشیه راندن مسلمانان شیعه اشاره کرد و گفت: «رسانه‌ها به گونه‌ای درباره مسلمانان شیعه گزارش می‌دهند که برای به حاشیه راندن آنها و جلوگیری از شنیده شدن پیام آنها توسط سایر مسلمانان و به طور کلی مردم مظلوم طراحی شده است.»

متن کامل مصاحبه در اینجا آمده است:

دکتر برت، می‌توانید کمی در مورد وقایع روز عاشورا و آنچه می‌توان از آن وقایع آموخت، برای ما بگویید؟

کوین برت: عاشورا یادآور شهادت امام حسین، یکی از تراژدی‌های بزرگ تاریخ است. ما می‌توانیم چیزهای زیادی از وقایع کربلا بیاموزیم، از جمله: *ما باید سعی کنیم از امام حسین و دیگر پیامبران، اولیا و معلمان خرد که صرف نظر از همه موانع، ایستادگی در راه حق و عدالت را انتخاب کرده‌اند، الگوبرداری کنیم؛ *ما باید بپذیریم که تبدیل حکومت اولیه اسلامی از یک جامعه تحت هدایت الهی تحت رهبری حضرت محمد (ص) به یک امپراتوری به رهبری افراد فاسد و تشنه قدرت، این واقعیت تأسف‌بار را نشان می‌دهد که سازمان‌های سیاسی در مقیاس بزرگ همیشه به سمت فساد گرایش دارند. *ما مجبوریم این واقعیت دردناک را بپذیریم که برای پیروزی در جهان بعدی، گاهی اوقات ممکن است مجبور به شکست در نبردهای این دنیا شویم.

شما شخصاً چه احساسی نسبت به امام حسین (ع) و شهادت ایشان دارید؟

کوین برت: من کاملاً با وضعیت او همذات‌پنداری می‌کنم و سعی می‌کنم در مسیر او قدم بردارم، در حالی که سعی می‌کنم در مواجهه با سختی‌ها، اگر نگوییم سختی‌هایش، از حقیقت و عدالت دفاع کنم. من و همکارانم در جنبش حقیقت‌یاب ۱۱ سپتامبر سعی می‌کنیم مردم آمریکا را متقاعد کنیم که ۱۱ سپتامبر را به عنوان کودتایی توسط صهیونیست‌ها و امپریالیست‌ها به رسمیت بشناسند، خود را در موقعیتی می‌یابیم که بی‌شباهت به موقعیت پیروان امام حسین نیست: ایستادن برای حقیقت و عدالت در برابر ارتشی بسیار قدرتمندتر که توسط ظالمان و ستمگران فرماندهی می‌شود.

از روزی که امام حسین (ع) به شهادت رسید، شهادت ایشان چگونه افکار و اعمال مسلمانان شیعه را در طول نسل‌های مختلف شکل داده است؟

کوین برت: شهادت امام حسین، مسلمانان شیعه را به نوعی حزب مخالف دائمی در جامعه بزرگتر مسلمانان تبدیل کرده است. گاهی اوقات این مخالفت با دنیاگرایی و بی‌عدالتی به شکل فعالیت سیاسی در می‌آید، در حالی که گاهی اوقات خود را به صورت سکوت عرفانی ابراز می‌کند. در بهترین حالت، هر دو را در بر می‌گیرد، مانند مورد امام خمینی که هم عارف و هم فعال سیاسی در بالاترین سطح بود.

وقایع عاشورا چه نسبتی با زمان ما دارد؟ یزیدهای زمان ما چه کسانی هستند و عدالت خواهی مانند امام حسین (ع) و یارانش در آن زمان را دنبال می کنند؟

کوین برت: یزیدهای زمان ما به راحتی قابل شناسایی هستند. کسانی که برجسته هستند، متکبرترین و ستمگرترین افراد هستند، به ویژه صهیونیست‌ها. شخصیت‌هایی مانند آریل شارون و بنیامین نتانیاهو که از ستم به فلسطینی‌ها شکوه می‌کنند، یزیدهای آشکار هستند. به همین ترتیب، شیوخ میلیاردر نفتی خلیج فارس، و واضح‌تر از همه بن سلمان، که در حال ایجاد کربلای دیگری در یمن است. اما اکثر چهره‌های قدرتمند جهان، یزیدهایی از هر نوع هستند. ارتش ایالات متحده، با دکترین‌های دیوانه‌وار جنگ هسته‌ای خود، به نظر می‌رسد که قصد دارد کل سیاره را به کربلا تبدیل کند.

با وجود اینکه اکثر مسلمانان شیعه به شیوه‌های غیرخشونت‌آمیز برای شهادت امام حسین عزاداری می‌کنند، رسانه‌های غربی سعی می‌کنند مسلمانان شیعه را افرادی خشن نشان دهند. نظر شما در مورد نحوه به تصویر کشیدن مسلمانان شیعه در رسانه‌ها چیست؟

کوین برت: رسانه‌های غربی می‌خواهند مسلمانان را تقسیم و تسخیر کنند. رهبران غربی می‌ترسند که مسلمانان از همه مکاتب فکری برای حقیقت و عدالت متحد شوند. بنابراین رسانه‌ها به گونه‌ای درباره مسلمانان شیعه گزارش می‌دهند که برای به حاشیه راندن آنها و جلوگیری از شنیده شدن پیام آنها توسط سایر مسلمانان و به طور کلی مردم مظلوم طراحی شده است. مسلمانان شیعه باید با کم‌اهمیت جلوه دادن فرقه‌گرایی، اتحاد با مسلمانان سنی و سایر گروه‌های غیرشیعه و قرار دادن «ترویج حقیقت و عدالت» به جای «ترویج اسلام شیعی» در اولویت اصلی خود، با این امر مقابله کنند.

 

دکتر کوین برت ، دارای مدرک دکترا در رشته عرب‌شناسی و اسلام‌شناسی، یکی از شناخته‌شده‌ترین منتقدان جنگ علیه تروریسم در آمریکا است. او مجری برنامه رادیویی «حقیقت جهاد» است؛ یک برنامه رادیویی هفتگی و زنده. او همچنین بارها در فاکس، سی‌ان‌ان، پی‌بی‌اس و دیگر رسانه‌های پخش برنامه داشته و الهام‌بخش داستان‌های بلند و سرمقاله‌هایی در نیویورک تایمز، کریستین ساینس مانیتور، شیکاگو تریبون و دیگر نشریات برجسته بوده است.

 

 

 

ادامه مطلب

جهان اسلام

امام حسین (ع) متعلق به همه بشریت است

نوشته دکتر کریس هیور

وقتی به امام حسین فکر می‌کنیم، باید جایگاه او را در نظم بزرگ جهانی به خاطر بسپاریم. فقط یک خدا، یک خانواده انسانی و بنابراین یک پروژه انسانی وجود دارد که عبارت است از زیستن کامل این زندگی در اطاعت از هدایت خداوند و در نتیجه پذیرفته شدن در بهشت در زندگی آینده. عنصر کلیدی در اینجا هدایت خداوند است. خداوند عادل است و بنابراین هدایت باید در اصل در همه نسل‌ها و مکان‌ها یکسان باشد. بنابراین هر چیزی که بیانگر آن هدایت باشد یا هر کسی که هدایت خداوند را نشان دهد، الگویی برای همه بشریت در تمام اعصار است. این به اهمیت حسین بن علی اشاره دارد.

قرآن خود را هدایت برای همه بشریت می‌نامد. حضرت محمد (ص) رحمتی برای همه جهانیان است. در فهم شیعه، امامانی که از سوی خداوند برای هدایت جامعه پس از رحلت پیامبر منصوب شده‌اند نیز از گناه و خطا مصون هستند. این بدان معناست که حسین (ع) که از جانب خدا منصوب شده است، الگویی الهام گرفته از جانب خداوند برای همه بشریت است. حسین (ع)، زندگی، اعمال و مرگ او، متعلق به همه بشریت است. همه انسان‌ها می‌توانند از الگوی او درس بگیرند.

یکی از احادیث منسوب به پیامبر می‌گوید: «بزرگترین جهاد ، گفتن کلمه حق در برابر ظالم است». این پیام غالبی است که باید از امام حسین (ع) بیاموزیم. او در موقعیتی قرار گرفت که چشم جامعه به او به عنوان الگو دوخته می‌شد: آیا تسلیم می‌شد و با یزید ظالم بیعت می‌کرد؟ استبداد در هر عصری وجود دارد. برخی از ظالمان از ارتش و زور، یا قدرت اقتصادی، یا دروغ و تحریف حقیقت برای اعمال فشار بر مردم استفاده می‌کنند. آیا باید تسلیم شد یا «کلمه حق» را به پیروی از امام حسین (ع) گفت؟

در عصری که ریختن خون بی‌گناهان، و در واقع «دشمن»، بی‌ارزش است، باید درس دیگری از امام حسین بگیریم. پیامبر در حدیبیه با مکیان پیمان بست تا از خونریزی جلوگیری شود. امام علی دستور داد که هیچ انتقامی علیه امت قاتل او گرفته نشود. به همین ترتیب، امام حسین از مدینه حرکت می‌کند تا شهر پیامبر محل درگیری با عوامل یزید نباشد. باز هم، او در روز عرفه مکه را ترک کرد تا اینکه شهر خدا غرق در خون بی‌گناهان شود. حتی در شب قبل از عاشورا، او به یارانش آزادی داد تا خود را نجات دهند و در تاریکی بروند: «این من هستم که آنها می‌خواهند. وقتی شمع را فوت کردم، بروید.» اما می‌دانیم که آنها ماندند و ترجیح دادند که با امام خود بمیرند تا اینکه او را ترک کنند. این میل به نجات جان انسان‌ها و ارزشمند دانستن جان هر انسان، درسی از امام است که به جهانی که به پناهندگان پشت می‌کند، کرامت آوارگان را انکار می‌کند و انسان‌های بی‌گناه را «خسارت جانبی» می‌داند، فریاد می‌زند.

ما می‌گوییم «کلمات بی‌ارزش هستند». خداوند ایمانی را می‌خواهد که در عمل بیان شود و نه فقط در کلمات. ایمان به خدا کافی نیست؛ ابلیس، شیطان، به وجود خدا ایمان دارد! آنچه خداوند می‌خواهد ایمانی است که در عمل بیان شود؛ انسان‌ها باید از اوامر خدا اطاعت کنند و نواهی خدا را رعایت کنند. آنچه در مثال امام حسین می‌بینیم، مجموعه‌ای از اعمال است که ایمان و توکل کامل او به خدا را نشان می‌دهد. حتی تا آخرین نفس در میدان کربلا. او با خانواده و یارانش به دل بلاتکلیفی بیابان می‌رود و تنها به این اعتماد دارد که خدا از آنها محافظت خواهد کرد. وقتی از کوفه خبر می‌رسد که از او استقبال نخواهد شد، او همچنان ادامه می‌دهد. وقتی حر و یارانش او را از کوفه به کربلا هدایت می‌کنند، ایمان او به خداست. وقتی آب به آنها نمی‌رسد و هوا پر از گریه کودکان می‌شود، وقتی احتمالات غیرممکن به نظر می‌رسد، وقتی آخرین درخواست «وفاداری کن یا همین جا بمیر» مطرح می‌شود، ایمان او به خدا در برابر هر چیزی است که او را وسوسه به تسلیم شدن می‌کند. تا آخرین لحظه، با دیدن قتل عام اعضای خانواده و یارانش در مقابل چشمانش و در آستانه مواجهه با همان سرنوشت، به خدا توکل می‌کند که تبرئه خواهد شد. قرن‌ها بعد، سرمشق او برای تمام بشریت طنین‌انداز می‌شود: همه چیز را به خدا بسپارید، کسی که شما را رها نخواهد کرد و می‌تواند از شکست‌های ظاهری، پیروزی‌های بزرگی به ارمغان بیاورد.

حسین، به عنوان امامی الهام گرفته از الهام الهی، به ما بینشی از کیفیت رحمت خداوند می‌دهد. در سفرشان در بیابان، حر و یارانش سایه به سایه او را دنبال می‌کردند. در نهایت، حر آنها را به سمت میدان کربلا و مرگشان هدایت می‌کرد. در طول سفر، ثبت شده است که حر و یارانش سوار بر اسب به اردوگاه امام حسین رسیدند. آنها کثیف، خسته و تشنه بودند و روزها در گرما و شن و ماسه سرگردان بودند. امام به جای سرزنش آنها، دستور داد که فوراً به مردان و اسب‌ها، آن گرانبهاترین کالای بیابان، یعنی آب، داده شود. این عمل نیک و مهربانی، قلب مردان را تحت تأثیر قرار داد، به طوری که آنها در صفوف پشت سر حسین صف کشیدند و به جماعت در نماز پیوستند. این عمل تأثیر بسیار عمیق‌تری بر حر گذاشت و در روزهای بعد در قلب او تأثیر گذاشت. در روز عاشورا، او صفوف را شکست و سوار بر اسب به سمت امام رفت تا از او طلب بخشش کند. باز هم، حسین او را سرزنش نمی‌کند. بلکه او بخشیده می‌شود، از خاک برمی‌خیزد و سپس بالاترین افتخار، یعنی تاج شهادت، به او عطا می‌شود؛ به حر اجازه داده می‌شود تا در کنار امام و در راه حق بمیرد. بخشش، انسان را فلج نمی‌کند، بلکه کرامت انسانی را بازمی‌گرداند. امام حسین بینش عمیقی از رحمت بی‌کران خداوند ارائه می‌دهد که در دسترس همه کسانی است که توبه می‌کنند و به دنبال آن هستند.

به سوی ابدیت اوج گرفت

اغلب، ما از ابدیت طوری صحبت می‌کنیم که انگار به معنای «زمان بسیار طولانی» است. این یک اشتباه است. ابدیت به معنای عدم محدودیت در زمان به هیچ وجه، فراتر از محدوده زمان است. وقتی می‌گوییم «خدا ابدی است»، منظورمان این است که خدا فراتر از محدودیت‌های زمان است. زمان چیزی است که توسط خدا خلق شده است، که تنها کسی است که قبل از خلقت هر چیزی وجود داشته است. به این ترتیب، می‌توانیم بگوییم که هر رویدادی در تجربه انسانی، آنچه ما «گذشته، حال و آینده» می‌نامیم، فراتر از زمان، در ابدیت، «اکنون» برای خدا حاضر است. به طور مشابه، خدا محدود به مکان نیست، خدا فراتر از محدودیت‌های مکان است. هیچ «مکانی» وجود ندارد که خدا در آن باشد و هیچ «مکانی» وجود ندارد که خدا در آن نباشد. بنابراین، خدا فراتر از همه زمان‌ها و مکان‌ها است.

رویدادی در تاریخ بشر، مانند روز عاشورا و میدان کربلا، از منظر خداوند «اینجا و اکنون» است. این رویداد به ابدیت ارتقا یافته و بنابراین دائماً حضور دارد. وقتی آن رویدادها را به یاد می‌آوریم، آنها را در زندگی خود، در جامعه خود، در زمان خود حضور می‌دهیم. منظور شیعیان از اینکه می‌گویند «هر روز عاشورا و هر مکانی کربلا است» همین است. مبارزه با بی‌عدالتی، دعوت به احترام به تمام زندگی بشر، مطالبه ایمان که در عمل بیان می‌شود و دعوت به ابراز رحمت الهی، همگی در هر مکان و زمانی جاری هستند. هر ساله، از آغاز محرم تا بزرگداشت اربعین، از پیروان امام حسین دعوت می‌شود تا بار دیگر فداکاری خود را برای پیروی از الگوی او و «حضور کربلا در قلب و زندگی خود» همین جا و اکنون اعلام کنند. از نظر چرخه سالانه «حضور داشتن»، رویدادهای محرم در میان مهمترین رویدادهای تقویم شیعه قرار دارند. اما آنها متعلق به شیعه نیستند و نباید در آنجا باقی بمانند. بخشی از «حضور داشتن» به اشتراک گذاشتن معنا و اهمیت آنها با تمام بشریت است که به حق به آنها تعلق دارند.

در روزهای منتهی به اربعین، میلیون‌ها مسلمان از سراسر جهان در کربلا گرد هم می‌آیند. در طول سفرشان، کسانی که از جوامع آنها عبور می‌کنند، از آنها حمایت خواهند کرد. به آنها غذا و آب، جای خواب، درخواست دعا، تشویق و پانسمان پاهای زخمی داده می‌شود. این اقدامات کسانی که حمایت خود را ابراز می‌کنند، نمونه‌هایی از آن «روحیه کربلا» است. میلیون‌ها نفر دیگر در سراسر جهان با افکار و دعاها به زائران خواهند پیوست. آیا این فقط یک رویداد «احساس خوب» برای کسانی است که از نظر جسمی یا روحی در این رویداد شرکت می‌کنند؟ حسین و یارانش جان خود را فدا نکردند تا پیروانشان بتوانند «احساس خوبی» داشته باشند و از یک تجربه نشاط‌آور لذت ببرند. کسانی که معنای عمیق‌تر این رویدادها را درک می‌کنند، وظیفه دارند از آنها الگو بگیرند و آنها را با همنوعان خود به اشتراک بگذارند. در بریتانیا، کمپین «حسین کیست؟» تلاش کرده است تا این کار را انجام دهد. مردم برای رفع تشنگی مسافران آب می‌دهند. مساجد جلسات اهدای خون برگزار می‌کنند تا مردم بتوانند به روشی عملی «خون خود را بریزند» تا رنج بشر را تسکین دهند. راه‌های جدیدی برای روشن کردن عناصر پیام برای نسلی دیگر و در فرهنگی بسیار متفاوت از عراق امروز یافت می‌شود.

همه اعمال انسانی بُعد سیاسی دارند. وقتی به مردم آب می‌دهیم، می‌پرسیم که چرا میلیون‌ها نفر در روی زمین امروزه بدون دسترسی به آب تمیز زندگی می‌کنند و از بیماری‌های ناشی از آن رنج می‌برند. وقتی به گرسنگان غذا می‌دهیم، می‌پرسیم که چگونه ممکن است جوامع و ملت‌های ثروتمند اجازه دهند گرسنگی و قحطی در کنار بیماری‌های ناشی از پرخوری در جاهای دیگر وجود داشته باشد. وقتی به بی‌خانمان‌ها پناه می‌دهیم، می‌پرسیم که چرا وضعیتی را تحمل می‌کنیم که در آن برخی سقفی بالای سر خود ندارند در حالی که برخی دیگر بیش از یک خانه و کاخ‌هایی با اتاق‌های خالی فراوان دارند. وقتی با قربانیان انواع جنگ و خشونت، کسانی که از خانه‌های خود رانده شده‌اند، کسانی که مانند سوسک توسط موشک‌ها، بمب‌ها و پهپادها قتل عام می‌شوند، گریه می‌کنیم، باید بپرسیم چه کسی از این سلاح‌های جنگی سود می‌برد، چه کسی در سایه پشت مهاجمان ایستاده است و چرا جهان در سکوت نظاره‌گر است در حالی که بی‌عدالتی و استبداد اجازه رشد دارند.

———

دکتر کریس هیور پیشینه‌ای در الهیات مسیحی، آموزش، مطالعات اسلامی و مطالعات بین ادیان دارد و از سال ۱۹۸۶ در زمینه مسلمانان در بریتانیا و روابط مسیحیان و مسلمانان فعالیت داشته است، ابتدا در مرکز مطالعات اسلام و روابط مسیحیان و مسلمانان در سلی اوک در بیرمنگام و از سال ۱۹۹۹ تا ۲۰۰۵ به عنوان مشاور روابط بین ادیان اسقف بیرمنگام. از سال ۲۰۰۶ تا ۲۰۱۰، او عضو سنت اتلبورگا در روابط مسیحیان و مسلمانان در لندن بود و دوره‌های آموزشی عمومی بزرگسالان، روزهای مطالعه و گفتگوهایی را در اطراف لندن بزرگ ارائه می‌داد. کار فعلی او تدریس روزهای مطالعه و دوره‌های اقامتی، توسعه منابع کتبی و الکترونیکی و در دسترس بودن برای مشاوره است. وب‌سایت او https://www.chrishewer.org/ است.

 

ادامه مطلب

مصاحبه و مقالات

محکوم کردن حماس به معنای محکوم کردن حق فلسطینیان برای مقاومت در برابر ظلم است

فعال مدنی در گفتگو با مسلم پرس :  محکوم کردن جنبش مقاومت فلسطین حماس به خاطر حملات ۷ اکتبر به معنای محکوم کردن حق مردم مظلوم فلسطین برای مقاومت است.

فیل ویلایتو، سردبیر ویرجینیا دیفندر، در مصاحبه‌ای با مسلم پرس  استدلال کرد که مردمی که مورد ظلم و ستم قرار گرفته‌اند، حق دارند در برابر ظلم و ستم مقاومت کنند.

او گفت: «اینکه آنها چگونه این کار را انجام می‌دهند، تصمیم خودشان است. ما ممکن است با روش‌های آنها موافق یا مخالف باشیم، اما شکی نیست که آنها حق مقاومت دارند.»

او همچنین گفت اسرائیل آشکارا مسئولیت نسل‌کشی علیه مردم نوار غزه را بر عهده می‌گیرد.

متن کامل مصاحبه به شرح زیر است:

شما استدلال کرده‌اید که «محکوم کردن حماس به خاطر حملات ۷ اکتبر به این معنی است که ما باید شورش‌های بردگان» و سایر شورش‌های مردم ستمدیده علیه ستمگرانشان را نیز محکوم کنیم. می‌توانید بیشتر توضیح دهید که چرا فکر می‌کنید اینطور است؟

در هر درگیری، اولین چیزی که باید پرسید این است که چه کسی ظالم و چه کسی مظلوم است؟ بدیهی است که افرادی که مورد ظلم قرار می‌گیرند حق مقاومت دارند. اینکه چگونه این کار را انجام می‌دهند، تصمیم خودشان است. ما ممکن است با روش‌های آنها موافق یا مخالف باشیم، اما شکی نیست که آنها حق مقاومت دارند. در آمریکای شمالی، این موضوع در مورد بومیانی که با مهاجران سفیدپوست می‌جنگیدند، در مورد سیاه‌پوستان برده که علیه کسانی که فرض می‌کردند صاحبان آنها هستند شورش می‌کردند، صادق بود و امروز در مورد مردم فلسطین که علیه دولت اسرائیل شورش می‌کنند، صادق است. در هر یک از این موارد، ممکن است از روش‌هایی استفاده شود که ما از آنها حمایت نمی‌کنیم، اما محکوم کردن خود مقاومت به معنای محکوم کردن حق مظلومان برای مقاومت است، که ما هرگز این کار را نخواهیم کرد.

بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل، هشدار داده است که اگر اسرائیل در جنگ فعلی خود با حماس که با داعش نیز مقایسه شده است، شکست بخورد، ایالات متحده و اروپا هدف حملات تروریستی قرار خواهند گرفت. پاسخ شما به این سوال چیست؟ آیا فکر می‌کنید این اظهارات به عنوان چیزی که «هسبارا» نامیده می‌شود، محسوب می‌شود؟

پیش از محاصره فعلی غزه توسط اسرائیل، اداره تحقیقات فدرال ایالات متحده (FBI) حماس را تهدیدی برای مردم این کشور نمی‌دانست. این ارزیابی اکنون تغییر کرده است. قتل عام فوق‌العاده وحشیانه‌ای که توسط ارتش اسرائیل علیه مردم عمدتاً بی‌دفاع نوار غزه انجام می‌شود، جنایتی است که توسط دولت ایالات متحده تأمین مالی و از نظر سیاسی توجیه می‌شود. و ناگزیر منجر به افزایش شدید نفرت و خصومت، توسط مردم در سراسر جهان، علیه یهودیان و آمریکایی‌ها شده است. یورش مداوم، هر دو گروه را در معرض خطر قرار داده است و هر چه قتل عام بیشتر ادامه یابد، نفرت بیشتر خواهد شد، که نتیجه انزجار جهان از نسل‌کشی‌ای است که اکنون علیه مردم فلسطین انجام می‌شود.

برداشت من از کلمه عبری «هسبارا» این است که به معنای تلاشی برای توضیح و توجیه چیزی است، چه آن چیز توضیح داده شده قابل توجیه باشد و چه نباشد. در ایالات متحده، ما به این کار «چرخش» یا «پروپاگاندا» می‌گوییم. بر اساس سابقه خود دولت اسرائیل، باور کردن هر چیزی که می‌گوید غیرممکن است، مطمئناً نه در مورد ظلمی که به فلسطینیان می‌کند. من این را به زبان‌شناسان واگذار می‌کنم که تصمیم بگیرند آیا این «هسبارا» محسوب می‌شود یا خیر.

اسرائیل بزرگترین دریافت کننده کمک‌های خارجی آمریکا است. همچنین، از زمان آغاز جنگ رژیم تل آویو علیه غزه، آمریکا ناوهای هواپیمابر خود را برای حمایت از اسرائیل به دریای مدیترانه اعزام کرده است. آمریکا تا چه حد مسئول قتل عام غزه است؟

دولت آمریکا اکنون سالانه ۳.۸ میلیارد دلار به اسرائیل می‌فرستد و اسرائیل را به بزرگترین دریافت‌کننده «کمک» خارجی ایالات متحده تبدیل می‌کند. اکنون رئیس جمهور بایدن و اکثریت کنگره می‌خواهند میلیاردها دلار دیگر برای حمایت از اسرائیل در تجاوز فعلی‌اش علیه مردم فلسطین ارسال کنند. بدون این حمایت مادی، همراه با پوشش دیپلماتیکی که ایالات متحده در سازمان ملل و سایر نهادهای بین‌المللی فراهم می‌کند، اسرائیل قادر به انجام این نسل‌کشی نخواهد بود. برخی معتقدند که یهودیان دولت ایالات متحده را کنترل می‌کنند و به همین دلیل است که ایالات متحده از اسرائیل حمایت می‌کند. من معتقدم که این یک سوء تعبیر اساسی از واقعیت سیاسی است. ایالات متحده از اسرائیل حمایت می‌کند زیرا اسرائیل تنها متحد قابل اعتماد آن در خاورمیانه است که بزرگترین ذخایر نفت و گاز جهان را در اختیار دارد و هر کسی که این منابع را کنترل کند، جهان را کنترل می‌کند. اسرائیل در واقع یک پایگاه نظامی ایالات متحده است که آماده است هر زمان که واشنگتن لازم بداند از منافع ایالات متحده محافظت کند. محاصره فعلی غزه از نظر بیگانه کردن بسیاری از مردم جهان، مشکلات واقعی را برای ایالات متحده ایجاد می‌کند، اما تا زمانی که اسرائیل یک دولت وابسته نظامی مفید باشد، اسرائیل را رها نخواهد کرد.

از آغاز جنگ، رهبران ارشد اسرائیل آشکارا از پاکسازی قومی فلسطینیان حمایت کرده‌اند. این اظهارات را چگونه باید تفسیر کرد؟

در ۹ اکتبر، یوآو گالانت، وزیر دفاع اسرائیل، اظهار داشت: «ما با حیوانات انسان‌نما می‌جنگیم و بر این اساس عمل می‌کنیم.» در حالی که او به طور خاص به جنگجویان حماس اشاره می‌کرد، در ادامه گفت: «ما غزه را کاملاً محاصره می‌کنیم. برق، غذا، آب و سوخت وجود نخواهد داشت. همه چیز بسته خواهد شد.» این یک سیاست نسل‌کشی است.

در یک کنفرانس مطبوعاتی در ۱۳ اکتبر، اسحاق هرتزوگ، رئیس جمهور اسرائیل، با اشاره به حمله ۷ اکتبر حماس گفت: «تمام ملت مسئول این حمله هستند.»

نتانیاهو در یک سخنرانی تلویزیونی در تاریخ 30 اکتبر، حمله اسرائیل به غزه را «ماموریت مقدس» خواند و از یک دشمن افسانه‌ای که بنی‌اسرائیل باستان، ظاهراً به دستور الهی، او را قتل عام کردند، نام برد. این دستور در کتاب مقدس (اول سموئیل 15:3) آمده است: «اکنون بروید و عمالیق را شکست دهید و هر آنچه دارند را کاملاً نابود کنید و بر آنها رحم نکنید؛ بلکه زن و مرد، نوزاد و شیرخوار، گاو و گوسفند، شتر و الاغ را بکشید.» بسیاری از مردم اشاره نتانیاهو به عمالیق را به عنوان فراخوانی برای نسل‌کشی علیه مردم غزه تفسیر کرده‌اند.

این اظهارات چقدر نیاز به تفسیر دارد؟ این رهبران خواستار مجازات دسته جمعی علیه کل یک ملت هستند. و آنها این مجازات دسته جمعی را اجرا کرده‌اند که منجر به مرگ بیش از ۱۱۰۰۰ مرد، زن، کودک و نوزاد تا ۱۷ نوامبر شده است. تمام غزه هدف آنهاست. این بدان معناست که دولت اسرائیل آشکارا مسئولیت نسل کشی، یک جنایت جنگی عظیم که هیچ توجیهی برای آن وجود ندارد، را بر عهده می‌گیرد.

اکنون همه مردم با یک چالش اخلاقی اساسی روبرو هستند: با تمام وجود خود با این قتل عام مداوم مردم فلسطین مخالفت کنند و برای روزی تلاش کنند که تمام فلسطین “از رودخانه تا دریا” آزاد شود. این فراخوانی برای نسل کشی علیه قوم یهود نیست. این امیدی در برابر امید است که روزی یک فلسطین متحد وجود داشته باشد که در آن مسلمانان، یهودیان و مسیحیان – همه مردم – بتوانند در صلح، هماهنگی و برابری زندگی کنند. هر چه این نسل کشی بیشتر ادامه یابد، تحقق آن رویا دورتر خواهد شد.

https://twitter.com/PhilWilayto1

 

ادامه مطلب
تبلیغات

برترین ها