مصاحبه و مقالات
یکی دانستن یهودیت و صهیونیسم تنها اسرائیل را تقویت میکند؛ مصاحبه با تونی گرینشتاین
فعال یهودی بریتانیایی میگوید اسرائیل در حال از دست دادن حمایت یهودیان پراکندهای است که آن را دولتی نژادپرست، نیمهفاشیست و قومگرا میدانند.
تونی گرینشتاین در مصاحبه با سایت خبری مسلم پرس گفت که مشاهده رشد چشمگیر حمایت از فلسطین در غرب بسیار دلگرم کننده است.
هم چنین خاطرنشان کرد که یهودستیزی در غرب در سالهای اخیر افزایش یافته است
اوافزود: اعتراضات علیه حمایت آمریکا از اسرائیل توسط سازمانهای یهودی مانند «صدای یهودیان برای صلح» و «اگر نه حالا» رهبری شده است.
با یکی دانستن یهودیان و صهیونیسم، شما صرفاً صهیونیسم و در نتیجه اسرائیل را تقویت میکنید.
متن کامل مصاحبه به شرح زیر است:
از زمان آغاز جنگ اسرائیل علیه غزه در ۷ اکتبر، مسئله تمایز قائل شدن بین یهودی بودن و صهیونیست بودن بسیار مهمتر شده است. همین امر در مورد یکی دانستن ضد صهیونیسم بودن با یهودستیزی نیز صدق میکند. در مورد این مسائل چه میتوانید بگویید؟
صهیونیسم کار یهودیان نبود. اولین صهیونیستها، مبلغان مسیحی بودند – افرادی مانند لرد پالمرستون و شافتسبری. ایده یک دولت یهودی … نه یک ایده یهودی، بلکه یک ایده امپریالیستی مسیحی. سیاستمداری که بیشترین ارتباط را با صهیونیسم دارد، آرتور بالفور از اعلامیه بالفور است. بالفور یک یهودستیز متعهد بود که در سال ۱۹۰۵، به عنوان نخست وزیر، قانون بیگانگان را که برای جلوگیری از ورود پناهندگان یهودی از روسیه تزاری به بریتانیا طراحی شده بود، معرفی کرد.
حییم وایزمن، اولین رئیس جمهور اسرائیل، گفتگویی را که با بالفور داشته است، شرح میدهد که به او گفته است با کوزیما واگنر، بیوه آهنگساز، ریچارد واگنر، ملاقات کرده است. بالفور توضیح میدهد که «او بسیاری از فرضیات یهودستیزانه او را به اشتراک گذاشته است.» به جای اعتراض به وایزمن، «اشاره کرد که ما نیز… توجه را به این واقعیت جلب کردهایم که آلمانیهای پیرو فرقه موزائیک، پدیدهای نامطلوب و تضعیفکننده روحیه هستند…»
صهیونیسم یک جنبش سیاسی است، نه مذهبی. وقتی جنبش صهیونیستی برای اولین بار در پایان قرن نوزدهم شکل گرفت، سرسختترین مخالفان آن یهودیان بودند. تنها عضو کابینه جنگ لوید جورج که با اعلامیه بالفور مخالفت کرد، تنها عضو یهودی آن، سر ادوین مونتاگو، بود که نوشت:
اینکه بگوییم یک انگلیسی یهودی و یک مور یهودی از یک ملت هستند، به همان اندازه درست است که بگوییم یک انگلیسی مسیحی و یک فرانسوی مسیحی از یک ملت هستند.
صهیونیسم تنها پس از هولوکاست که در آن ۶ میلیون یهودی جان باختند، به نیروی اکثریت در میان یهودیان غربی تبدیل شد. پیش از آن، صهیونیسم در همه جا در اقلیت بود. تخمین زده میشود که در سال ۱۹۳۳ تنها ۲٪ از یهودیان آلمان صهیونیست بودند.
چرا تمایز قائل شدن بین یهودی بودن و صهیونیست بودن مهم است؟ به چند دلیل:
یک. از آنجایی که صهیونیسم یک پدیده یهودی نیست، با حمله به یهودیان، به ریشه مشکل نخواهید پرداخت. به عنوان مثال، در ایالات متحده، سرسختترین حامیان صهیونیست، نه یهودی، بلکه مسیحیان انجیلی هستند. مسیحیان متحد برای اسرائیل، به رهبری کشیش جان هاگی، بیش از یک میلیون طرفدار دارند. آنها به ویژه در حزب جمهوریخواه بسیار تأثیرگذار هستند. این مسیحیان صهیونیست به دلیل عشق به یهودیان از اسرائیل حمایت نمیکنند. بسیاری از آنها، به عنوان مثال دونالد ترامپ، هم صهیونیست و هم یهودستیز هستند.
دوم. در سالهای اخیر، شاهد رشد یهودستیزی در غرب بودهایم. اعتراضات علیه حمایت ایالات متحده از اسرائیل توسط سازمانهای یهودی مانند «صدای یهودیان برای صلح» و «اگر نه حالا» رهبری شده است. با یکی دانستن یهودیان و صهیونیسم، شما صرفاً صهیونیسم و در نتیجه اسرائیل را تقویت میکنید.
همانطور که رماننویس اسرائیلی، ای.بی. یهوشوا، اظهار داشت:
«ضدصهیونیسم محصول غیریهودیان نیست. برعکس، غیریهودیان همیشه صهیونیسم را تشویق کردهاند، به این امید که به خلاص شدن آنها از شر یهودیان در میانشان کمک کند. حتی امروز، به شکلی انحرافی، یک یهودستیز واقعی باید یک صهیونیست باشد.»
سوم. حمله به یهودیان به عنوان منبع حمایت از صهیونیسم، این واقعیت را نادیده میگیرد که اسرائیل به حمایت امپریالیسم غرب، به ویژه ایالات متحده، وابسته است. ایالات متحده از اسرائیل حمایت نمیکند زیرا یهودیان را دوست دارد، بلکه به این دلیل که اسرائیل یک پایگاه پایدار و شهرکنشینی در منطقه است. به گفته الکساندر هیگ، وزیر امور خارجه رونالد ریگان، اسرائیل یک ناو هواپیمابر غرقنشدنی است و ارزش هر پنی را دارد. یا همانطور که جو بایدن گفت، اگر اسرائیل وجود نداشت، باید ایجاد میشد.
حمایت روزافزون از فلسطین و همچنین بیداری نسبت به حقیقت جنایات اسرائیل علیه فلسطینیان در کشورهای غربی را چگونه میبینید؟
دلگرمکننده است. بریتانیا شاهد مجموعهای از تظاهرات عظیم بوده است که دو هفته پیش به یک راهپیمایی میلیونی منجر شد. امروز، من در یکی از آنها که حدود ۳۰۰۰۰۰ نفر در لندن حضور داشتند، شرکت کردم. سوئلا بریورمن، وزیر کشور محافظهکار و مرتجع، پس از تلاش و شکست در متقاعد کردن پلیس برای ممنوعیت تظاهرات، اخراج شد.
میتوانید در مورد فعالیتهای خودتان و اهمیت چنین فعالیتهایی در افزایش آگاهی در غرب توضیح دهید؟
من در یک خانوادهی ارتدکسِ صهیونیستِ مذهبی بزرگ شدم. با این حال، من یک سوسیالیست هم بودم و در سنین جوانی تصمیم گرفتم که صهیونیسم یک ایدئولوژی انحصارطلب و نژادپرستانه است که غیریهودیان، به ویژه اعراب، را پستتر میبیند. من بیشتر عمرم را وقف مبارزه علیه صهیونیسم و به نفع فلسطینیان کردهام. وقتی در سن ۱۶ سالگی از صهیونیسم جدا شدم، تعداد بسیار کمی یهودیِ ضدصهیونیست وجود داشت. این روزها هزاران یهودی ضدصهیونیست و سازمانهای بسیار زیادی وجود دارند. اسرائیل در حال از دست دادن وفاداری یهودیان مهاجر است که آن را یک دولت نژادپرست، نیمهفاشیست و قوممحور میدانند که ایجاد شده است.
کشورهای غربی، علیرغم ادعاهایشان مبنی بر حمایت از حقوق بشر و نظم بینالمللی مبتنی بر قانون، از نسلکشی اسرائیل در غزه حمایت کردهاند. نظر شما در این مورد چیست؟
ریاکاری غرب یک واقعیت شناخته شده است. نگرانی آنها در مورد حقوق بشر بستگی به این دارد که آیا آن کشور دوست غرب است یا دشمن آن. به همین دلیل است که ایالات متحده بیش از نیم قرن است که کوبا را تحریم کرده است، ظاهراً به دلایل حقوق بشری، در حالی که از انواع دولتهای پلیسی استبدادی در آمریکای لاتین، از شیلی پینوشه گرفته تا آرژانتین تحت حکومت نظامی که بین سالهای ۱۹۷۶ تا ۱۹۸۳ حکومت میکرد، حمایت و آنها را مسلح میکند.
ما فقط باید به روسیه در اوکراین نگاه کنیم. غرب از مقاومت مردم در برابر تهاجم روسیه حمایت میکند اما مبارزان فلسطینی علیه اسرائیل را «تروریست» مینامد. استانداردهای دوگانه برای همه کسانی که نابینا نیستند، آشکار است. نگرانیهای حقوق بشری در غرب ناشی از منافع سیاست خارجی است، نه استانداردهای اخلاقی.
نظر شما در مورد دستورالعمل هانیبال چیست، به خصوص با توجه به افشاگری اخیر مبنی بر اینکه ارتش اسرائیل در 7 اکتبر مردم خود را کشته است؟
قرار بود دستورالعمل هانیبال که خواستار استفاده از نیروی عظیم برای جلوگیری از دستگیری گروگانهای اسرائیلی، حتی در صورت کشته شدن گروگان در این فرآیند، است، در سال ۲۰۱۶ لغو شود، اما واضح است که این اتفاق نیفتاد. مشخص شد که تعداد زیادی از اسرائیلیهای کشته شده در ۷ اکتبر، نه توسط حماس یا مبارزان فلسطینی، بلکه توسط تانکها و هلیکوپترهای آپاچی اسرائیلی کشته شدهاند. در حال حاضر، رسانههای اسرائیلی مشغول از بین بردن شواهد این موارد هستند.
من اخیراً کتابی با عنوان «صهیونیسم در دوران هولوکاست» منتشر کردهام که به طور خاص به سوابق صهیونیستها در طول کشتار یهودیان و دیگران توسط نازیها میپردازد.
شاید دوست داشته باشید
جهان اسلام
رسانههای غربی میخواهند مسلمانان را تقسیم و تسخیر کنند
مصاحبه اختصاصی مسلم پرس با کوین برت، مجری رادیو جهاد حقیقت، در مورد روز حقیقت رسانه هایا غربی و الهام بخشی شیعه از آموزه های عاشورا و میراث امام حسین (ع) انجام داد.
دکتر برت گفت: «ما خود را در موقعیتی نه چندان متفاوت از پیروان امام حسین مییابیم: ایستادن برای حقیقت و عدالت در برابر ارتشی بسیار قدرتمندتر که توسط ظالمان و ستمگران فرماندهی میشود.»
او همچنین به نقش رسانههای غربی در به حاشیه راندن مسلمانان شیعه اشاره کرد و گفت: «رسانهها به گونهای درباره مسلمانان شیعه گزارش میدهند که برای به حاشیه راندن آنها و جلوگیری از شنیده شدن پیام آنها توسط سایر مسلمانان و به طور کلی مردم مظلوم طراحی شده است.»
متن کامل مصاحبه در اینجا آمده است:
دکتر برت، میتوانید کمی در مورد وقایع روز عاشورا و آنچه میتوان از آن وقایع آموخت، برای ما بگویید؟
کوین برت: عاشورا یادآور شهادت امام حسین، یکی از تراژدیهای بزرگ تاریخ است. ما میتوانیم چیزهای زیادی از وقایع کربلا بیاموزیم، از جمله: *ما باید سعی کنیم از امام حسین و دیگر پیامبران، اولیا و معلمان خرد که صرف نظر از همه موانع، ایستادگی در راه حق و عدالت را انتخاب کردهاند، الگوبرداری کنیم؛ *ما باید بپذیریم که تبدیل حکومت اولیه اسلامی از یک جامعه تحت هدایت الهی تحت رهبری حضرت محمد (ص) به یک امپراتوری به رهبری افراد فاسد و تشنه قدرت، این واقعیت تأسفبار را نشان میدهد که سازمانهای سیاسی در مقیاس بزرگ همیشه به سمت فساد گرایش دارند. *ما مجبوریم این واقعیت دردناک را بپذیریم که برای پیروزی در جهان بعدی، گاهی اوقات ممکن است مجبور به شکست در نبردهای این دنیا شویم.
شما شخصاً چه احساسی نسبت به امام حسین (ع) و شهادت ایشان دارید؟
کوین برت: من کاملاً با وضعیت او همذاتپنداری میکنم و سعی میکنم در مسیر او قدم بردارم، در حالی که سعی میکنم در مواجهه با سختیها، اگر نگوییم سختیهایش، از حقیقت و عدالت دفاع کنم. من و همکارانم در جنبش حقیقتیاب ۱۱ سپتامبر سعی میکنیم مردم آمریکا را متقاعد کنیم که ۱۱ سپتامبر را به عنوان کودتایی توسط صهیونیستها و امپریالیستها به رسمیت بشناسند، خود را در موقعیتی مییابیم که بیشباهت به موقعیت پیروان امام حسین نیست: ایستادن برای حقیقت و عدالت در برابر ارتشی بسیار قدرتمندتر که توسط ظالمان و ستمگران فرماندهی میشود.
از روزی که امام حسین (ع) به شهادت رسید، شهادت ایشان چگونه افکار و اعمال مسلمانان شیعه را در طول نسلهای مختلف شکل داده است؟
کوین برت: شهادت امام حسین، مسلمانان شیعه را به نوعی حزب مخالف دائمی در جامعه بزرگتر مسلمانان تبدیل کرده است. گاهی اوقات این مخالفت با دنیاگرایی و بیعدالتی به شکل فعالیت سیاسی در میآید، در حالی که گاهی اوقات خود را به صورت سکوت عرفانی ابراز میکند. در بهترین حالت، هر دو را در بر میگیرد، مانند مورد امام خمینی که هم عارف و هم فعال سیاسی در بالاترین سطح بود.
وقایع عاشورا چه نسبتی با زمان ما دارد؟ یزیدهای زمان ما چه کسانی هستند و عدالت خواهی مانند امام حسین (ع) و یارانش در آن زمان را دنبال می کنند؟
کوین برت: یزیدهای زمان ما به راحتی قابل شناسایی هستند. کسانی که برجسته هستند، متکبرترین و ستمگرترین افراد هستند، به ویژه صهیونیستها. شخصیتهایی مانند آریل شارون و بنیامین نتانیاهو که از ستم به فلسطینیها شکوه میکنند، یزیدهای آشکار هستند. به همین ترتیب، شیوخ میلیاردر نفتی خلیج فارس، و واضحتر از همه بن سلمان، که در حال ایجاد کربلای دیگری در یمن است. اما اکثر چهرههای قدرتمند جهان، یزیدهایی از هر نوع هستند. ارتش ایالات متحده، با دکترینهای دیوانهوار جنگ هستهای خود، به نظر میرسد که قصد دارد کل سیاره را به کربلا تبدیل کند.
با وجود اینکه اکثر مسلمانان شیعه به شیوههای غیرخشونتآمیز برای شهادت امام حسین عزاداری میکنند، رسانههای غربی سعی میکنند مسلمانان شیعه را افرادی خشن نشان دهند. نظر شما در مورد نحوه به تصویر کشیدن مسلمانان شیعه در رسانهها چیست؟
کوین برت: رسانههای غربی میخواهند مسلمانان را تقسیم و تسخیر کنند. رهبران غربی میترسند که مسلمانان از همه مکاتب فکری برای حقیقت و عدالت متحد شوند. بنابراین رسانهها به گونهای درباره مسلمانان شیعه گزارش میدهند که برای به حاشیه راندن آنها و جلوگیری از شنیده شدن پیام آنها توسط سایر مسلمانان و به طور کلی مردم مظلوم طراحی شده است. مسلمانان شیعه باید با کماهمیت جلوه دادن فرقهگرایی، اتحاد با مسلمانان سنی و سایر گروههای غیرشیعه و قرار دادن «ترویج حقیقت و عدالت» به جای «ترویج اسلام شیعی» در اولویت اصلی خود، با این امر مقابله کنند.
دکتر کوین برت ، دارای مدرک دکترا در رشته عربشناسی و اسلامشناسی، یکی از شناختهشدهترین منتقدان جنگ علیه تروریسم در آمریکا است. او مجری برنامه رادیویی «حقیقت جهاد» است؛ یک برنامه رادیویی هفتگی و زنده. او همچنین بارها در فاکس، سیانان، پیبیاس و دیگر رسانههای پخش برنامه داشته و الهامبخش داستانهای بلند و سرمقالههایی در نیویورک تایمز، کریستین ساینس مانیتور، شیکاگو تریبون و دیگر نشریات برجسته بوده است.
جهان اسلام
امام حسین (ع) متعلق به همه بشریت است
نوشته دکتر کریس هیور
وقتی به امام حسین فکر میکنیم، باید جایگاه او را در نظم بزرگ جهانی به خاطر بسپاریم. فقط یک خدا، یک خانواده انسانی و بنابراین یک پروژه انسانی وجود دارد که عبارت است از زیستن کامل این زندگی در اطاعت از هدایت خداوند و در نتیجه پذیرفته شدن در بهشت در زندگی آینده. عنصر کلیدی در اینجا هدایت خداوند است. خداوند عادل است و بنابراین هدایت باید در اصل در همه نسلها و مکانها یکسان باشد. بنابراین هر چیزی که بیانگر آن هدایت باشد یا هر کسی که هدایت خداوند را نشان دهد، الگویی برای همه بشریت در تمام اعصار است. این به اهمیت حسین بن علی اشاره دارد.
قرآن خود را هدایت برای همه بشریت مینامد. حضرت محمد (ص) رحمتی برای همه جهانیان است. در فهم شیعه، امامانی که از سوی خداوند برای هدایت جامعه پس از رحلت پیامبر منصوب شدهاند نیز از گناه و خطا مصون هستند. این بدان معناست که حسین (ع) که از جانب خدا منصوب شده است، الگویی الهام گرفته از جانب خداوند برای همه بشریت است. حسین (ع)، زندگی، اعمال و مرگ او، متعلق به همه بشریت است. همه انسانها میتوانند از الگوی او درس بگیرند.
یکی از احادیث منسوب به پیامبر میگوید: «بزرگترین جهاد ، گفتن کلمه حق در برابر ظالم است». این پیام غالبی است که باید از امام حسین (ع) بیاموزیم. او در موقعیتی قرار گرفت که چشم جامعه به او به عنوان الگو دوخته میشد: آیا تسلیم میشد و با یزید ظالم بیعت میکرد؟ استبداد در هر عصری وجود دارد. برخی از ظالمان از ارتش و زور، یا قدرت اقتصادی، یا دروغ و تحریف حقیقت برای اعمال فشار بر مردم استفاده میکنند. آیا باید تسلیم شد یا «کلمه حق» را به پیروی از امام حسین (ع) گفت؟
در عصری که ریختن خون بیگناهان، و در واقع «دشمن»، بیارزش است، باید درس دیگری از امام حسین بگیریم. پیامبر در حدیبیه با مکیان پیمان بست تا از خونریزی جلوگیری شود. امام علی دستور داد که هیچ انتقامی علیه امت قاتل او گرفته نشود. به همین ترتیب، امام حسین از مدینه حرکت میکند تا شهر پیامبر محل درگیری با عوامل یزید نباشد. باز هم، او در روز عرفه مکه را ترک کرد تا اینکه شهر خدا غرق در خون بیگناهان شود. حتی در شب قبل از عاشورا، او به یارانش آزادی داد تا خود را نجات دهند و در تاریکی بروند: «این من هستم که آنها میخواهند. وقتی شمع را فوت کردم، بروید.» اما میدانیم که آنها ماندند و ترجیح دادند که با امام خود بمیرند تا اینکه او را ترک کنند. این میل به نجات جان انسانها و ارزشمند دانستن جان هر انسان، درسی از امام است که به جهانی که به پناهندگان پشت میکند، کرامت آوارگان را انکار میکند و انسانهای بیگناه را «خسارت جانبی» میداند، فریاد میزند.
ما میگوییم «کلمات بیارزش هستند». خداوند ایمانی را میخواهد که در عمل بیان شود و نه فقط در کلمات. ایمان به خدا کافی نیست؛ ابلیس، شیطان، به وجود خدا ایمان دارد! آنچه خداوند میخواهد ایمانی است که در عمل بیان شود؛ انسانها باید از اوامر خدا اطاعت کنند و نواهی خدا را رعایت کنند. آنچه در مثال امام حسین میبینیم، مجموعهای از اعمال است که ایمان و توکل کامل او به خدا را نشان میدهد. حتی تا آخرین نفس در میدان کربلا. او با خانواده و یارانش به دل بلاتکلیفی بیابان میرود و تنها به این اعتماد دارد که خدا از آنها محافظت خواهد کرد. وقتی از کوفه خبر میرسد که از او استقبال نخواهد شد، او همچنان ادامه میدهد. وقتی حر و یارانش او را از کوفه به کربلا هدایت میکنند، ایمان او به خداست. وقتی آب به آنها نمیرسد و هوا پر از گریه کودکان میشود، وقتی احتمالات غیرممکن به نظر میرسد، وقتی آخرین درخواست «وفاداری کن یا همین جا بمیر» مطرح میشود، ایمان او به خدا در برابر هر چیزی است که او را وسوسه به تسلیم شدن میکند. تا آخرین لحظه، با دیدن قتل عام اعضای خانواده و یارانش در مقابل چشمانش و در آستانه مواجهه با همان سرنوشت، به خدا توکل میکند که تبرئه خواهد شد. قرنها بعد، سرمشق او برای تمام بشریت طنینانداز میشود: همه چیز را به خدا بسپارید، کسی که شما را رها نخواهد کرد و میتواند از شکستهای ظاهری، پیروزیهای بزرگی به ارمغان بیاورد.
حسین، به عنوان امامی الهام گرفته از الهام الهی، به ما بینشی از کیفیت رحمت خداوند میدهد. در سفرشان در بیابان، حر و یارانش سایه به سایه او را دنبال میکردند. در نهایت، حر آنها را به سمت میدان کربلا و مرگشان هدایت میکرد. در طول سفر، ثبت شده است که حر و یارانش سوار بر اسب به اردوگاه امام حسین رسیدند. آنها کثیف، خسته و تشنه بودند و روزها در گرما و شن و ماسه سرگردان بودند. امام به جای سرزنش آنها، دستور داد که فوراً به مردان و اسبها، آن گرانبهاترین کالای بیابان، یعنی آب، داده شود. این عمل نیک و مهربانی، قلب مردان را تحت تأثیر قرار داد، به طوری که آنها در صفوف پشت سر حسین صف کشیدند و به جماعت در نماز پیوستند. این عمل تأثیر بسیار عمیقتری بر حر گذاشت و در روزهای بعد در قلب او تأثیر گذاشت. در روز عاشورا، او صفوف را شکست و سوار بر اسب به سمت امام رفت تا از او طلب بخشش کند. باز هم، حسین او را سرزنش نمیکند. بلکه او بخشیده میشود، از خاک برمیخیزد و سپس بالاترین افتخار، یعنی تاج شهادت، به او عطا میشود؛ به حر اجازه داده میشود تا در کنار امام و در راه حق بمیرد. بخشش، انسان را فلج نمیکند، بلکه کرامت انسانی را بازمیگرداند. امام حسین بینش عمیقی از رحمت بیکران خداوند ارائه میدهد که در دسترس همه کسانی است که توبه میکنند و به دنبال آن هستند.
به سوی ابدیت اوج گرفت
اغلب، ما از ابدیت طوری صحبت میکنیم که انگار به معنای «زمان بسیار طولانی» است. این یک اشتباه است. ابدیت به معنای عدم محدودیت در زمان به هیچ وجه، فراتر از محدوده زمان است. وقتی میگوییم «خدا ابدی است»، منظورمان این است که خدا فراتر از محدودیتهای زمان است. زمان چیزی است که توسط خدا خلق شده است، که تنها کسی است که قبل از خلقت هر چیزی وجود داشته است. به این ترتیب، میتوانیم بگوییم که هر رویدادی در تجربه انسانی، آنچه ما «گذشته، حال و آینده» مینامیم، فراتر از زمان، در ابدیت، «اکنون» برای خدا حاضر است. به طور مشابه، خدا محدود به مکان نیست، خدا فراتر از محدودیتهای مکان است. هیچ «مکانی» وجود ندارد که خدا در آن باشد و هیچ «مکانی» وجود ندارد که خدا در آن نباشد. بنابراین، خدا فراتر از همه زمانها و مکانها است.
رویدادی در تاریخ بشر، مانند روز عاشورا و میدان کربلا، از منظر خداوند «اینجا و اکنون» است. این رویداد به ابدیت ارتقا یافته و بنابراین دائماً حضور دارد. وقتی آن رویدادها را به یاد میآوریم، آنها را در زندگی خود، در جامعه خود، در زمان خود حضور میدهیم. منظور شیعیان از اینکه میگویند «هر روز عاشورا و هر مکانی کربلا است» همین است. مبارزه با بیعدالتی، دعوت به احترام به تمام زندگی بشر، مطالبه ایمان که در عمل بیان میشود و دعوت به ابراز رحمت الهی، همگی در هر مکان و زمانی جاری هستند. هر ساله، از آغاز محرم تا بزرگداشت اربعین، از پیروان امام حسین دعوت میشود تا بار دیگر فداکاری خود را برای پیروی از الگوی او و «حضور کربلا در قلب و زندگی خود» همین جا و اکنون اعلام کنند. از نظر چرخه سالانه «حضور داشتن»، رویدادهای محرم در میان مهمترین رویدادهای تقویم شیعه قرار دارند. اما آنها متعلق به شیعه نیستند و نباید در آنجا باقی بمانند. بخشی از «حضور داشتن» به اشتراک گذاشتن معنا و اهمیت آنها با تمام بشریت است که به حق به آنها تعلق دارند.
در روزهای منتهی به اربعین، میلیونها مسلمان از سراسر جهان در کربلا گرد هم میآیند. در طول سفرشان، کسانی که از جوامع آنها عبور میکنند، از آنها حمایت خواهند کرد. به آنها غذا و آب، جای خواب، درخواست دعا، تشویق و پانسمان پاهای زخمی داده میشود. این اقدامات کسانی که حمایت خود را ابراز میکنند، نمونههایی از آن «روحیه کربلا» است. میلیونها نفر دیگر در سراسر جهان با افکار و دعاها به زائران خواهند پیوست. آیا این فقط یک رویداد «احساس خوب» برای کسانی است که از نظر جسمی یا روحی در این رویداد شرکت میکنند؟ حسین و یارانش جان خود را فدا نکردند تا پیروانشان بتوانند «احساس خوبی» داشته باشند و از یک تجربه نشاطآور لذت ببرند. کسانی که معنای عمیقتر این رویدادها را درک میکنند، وظیفه دارند از آنها الگو بگیرند و آنها را با همنوعان خود به اشتراک بگذارند. در بریتانیا، کمپین «حسین کیست؟» تلاش کرده است تا این کار را انجام دهد. مردم برای رفع تشنگی مسافران آب میدهند. مساجد جلسات اهدای خون برگزار میکنند تا مردم بتوانند به روشی عملی «خون خود را بریزند» تا رنج بشر را تسکین دهند. راههای جدیدی برای روشن کردن عناصر پیام برای نسلی دیگر و در فرهنگی بسیار متفاوت از عراق امروز یافت میشود.
همه اعمال انسانی بُعد سیاسی دارند. وقتی به مردم آب میدهیم، میپرسیم که چرا میلیونها نفر در روی زمین امروزه بدون دسترسی به آب تمیز زندگی میکنند و از بیماریهای ناشی از آن رنج میبرند. وقتی به گرسنگان غذا میدهیم، میپرسیم که چگونه ممکن است جوامع و ملتهای ثروتمند اجازه دهند گرسنگی و قحطی در کنار بیماریهای ناشی از پرخوری در جاهای دیگر وجود داشته باشد. وقتی به بیخانمانها پناه میدهیم، میپرسیم که چرا وضعیتی را تحمل میکنیم که در آن برخی سقفی بالای سر خود ندارند در حالی که برخی دیگر بیش از یک خانه و کاخهایی با اتاقهای خالی فراوان دارند. وقتی با قربانیان انواع جنگ و خشونت، کسانی که از خانههای خود رانده شدهاند، کسانی که مانند سوسک توسط موشکها، بمبها و پهپادها قتل عام میشوند، گریه میکنیم، باید بپرسیم چه کسی از این سلاحهای جنگی سود میبرد، چه کسی در سایه پشت مهاجمان ایستاده است و چرا جهان در سکوت نظارهگر است در حالی که بیعدالتی و استبداد اجازه رشد دارند.
———
دکتر کریس هیور پیشینهای در الهیات مسیحی، آموزش، مطالعات اسلامی و مطالعات بین ادیان دارد و از سال ۱۹۸۶ در زمینه مسلمانان در بریتانیا و روابط مسیحیان و مسلمانان فعالیت داشته است، ابتدا در مرکز مطالعات اسلام و روابط مسیحیان و مسلمانان در سلی اوک در بیرمنگام و از سال ۱۹۹۹ تا ۲۰۰۵ به عنوان مشاور روابط بین ادیان اسقف بیرمنگام. از سال ۲۰۰۶ تا ۲۰۱۰، او عضو سنت اتلبورگا در روابط مسیحیان و مسلمانان در لندن بود و دورههای آموزشی عمومی بزرگسالان، روزهای مطالعه و گفتگوهایی را در اطراف لندن بزرگ ارائه میداد. کار فعلی او تدریس روزهای مطالعه و دورههای اقامتی، توسعه منابع کتبی و الکترونیکی و در دسترس بودن برای مشاوره است. وبسایت او https://www.chrishewer.org/ است.
مصاحبه و مقالات
محکوم کردن حماس به معنای محکوم کردن حق فلسطینیان برای مقاومت در برابر ظلم است
فعال مدنی در گفتگو با مسلم پرس : محکوم کردن جنبش مقاومت فلسطین حماس به خاطر حملات ۷ اکتبر به معنای محکوم کردن حق مردم مظلوم فلسطین برای مقاومت است.
فیل ویلایتو، سردبیر ویرجینیا دیفندر، در مصاحبهای با مسلم پرس استدلال کرد که مردمی که مورد ظلم و ستم قرار گرفتهاند، حق دارند در برابر ظلم و ستم مقاومت کنند.
او گفت: «اینکه آنها چگونه این کار را انجام میدهند، تصمیم خودشان است. ما ممکن است با روشهای آنها موافق یا مخالف باشیم، اما شکی نیست که آنها حق مقاومت دارند.»
او همچنین گفت اسرائیل آشکارا مسئولیت نسلکشی علیه مردم نوار غزه را بر عهده میگیرد.
متن کامل مصاحبه به شرح زیر است:
شما استدلال کردهاید که «محکوم کردن حماس به خاطر حملات ۷ اکتبر به این معنی است که ما باید شورشهای بردگان» و سایر شورشهای مردم ستمدیده علیه ستمگرانشان را نیز محکوم کنیم. میتوانید بیشتر توضیح دهید که چرا فکر میکنید اینطور است؟
در هر درگیری، اولین چیزی که باید پرسید این است که چه کسی ظالم و چه کسی مظلوم است؟ بدیهی است که افرادی که مورد ظلم قرار میگیرند حق مقاومت دارند. اینکه چگونه این کار را انجام میدهند، تصمیم خودشان است. ما ممکن است با روشهای آنها موافق یا مخالف باشیم، اما شکی نیست که آنها حق مقاومت دارند. در آمریکای شمالی، این موضوع در مورد بومیانی که با مهاجران سفیدپوست میجنگیدند، در مورد سیاهپوستان برده که علیه کسانی که فرض میکردند صاحبان آنها هستند شورش میکردند، صادق بود و امروز در مورد مردم فلسطین که علیه دولت اسرائیل شورش میکنند، صادق است. در هر یک از این موارد، ممکن است از روشهایی استفاده شود که ما از آنها حمایت نمیکنیم، اما محکوم کردن خود مقاومت به معنای محکوم کردن حق مظلومان برای مقاومت است، که ما هرگز این کار را نخواهیم کرد.
بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل، هشدار داده است که اگر اسرائیل در جنگ فعلی خود با حماس که با داعش نیز مقایسه شده است، شکست بخورد، ایالات متحده و اروپا هدف حملات تروریستی قرار خواهند گرفت. پاسخ شما به این سوال چیست؟ آیا فکر میکنید این اظهارات به عنوان چیزی که «هسبارا» نامیده میشود، محسوب میشود؟
پیش از محاصره فعلی غزه توسط اسرائیل، اداره تحقیقات فدرال ایالات متحده (FBI) حماس را تهدیدی برای مردم این کشور نمیدانست. این ارزیابی اکنون تغییر کرده است. قتل عام فوقالعاده وحشیانهای که توسط ارتش اسرائیل علیه مردم عمدتاً بیدفاع نوار غزه انجام میشود، جنایتی است که توسط دولت ایالات متحده تأمین مالی و از نظر سیاسی توجیه میشود. و ناگزیر منجر به افزایش شدید نفرت و خصومت، توسط مردم در سراسر جهان، علیه یهودیان و آمریکاییها شده است. یورش مداوم، هر دو گروه را در معرض خطر قرار داده است و هر چه قتل عام بیشتر ادامه یابد، نفرت بیشتر خواهد شد، که نتیجه انزجار جهان از نسلکشیای است که اکنون علیه مردم فلسطین انجام میشود.
برداشت من از کلمه عبری «هسبارا» این است که به معنای تلاشی برای توضیح و توجیه چیزی است، چه آن چیز توضیح داده شده قابل توجیه باشد و چه نباشد. در ایالات متحده، ما به این کار «چرخش» یا «پروپاگاندا» میگوییم. بر اساس سابقه خود دولت اسرائیل، باور کردن هر چیزی که میگوید غیرممکن است، مطمئناً نه در مورد ظلمی که به فلسطینیان میکند. من این را به زبانشناسان واگذار میکنم که تصمیم بگیرند آیا این «هسبارا» محسوب میشود یا خیر.
اسرائیل بزرگترین دریافت کننده کمکهای خارجی آمریکا است. همچنین، از زمان آغاز جنگ رژیم تل آویو علیه غزه، آمریکا ناوهای هواپیمابر خود را برای حمایت از اسرائیل به دریای مدیترانه اعزام کرده است. آمریکا تا چه حد مسئول قتل عام غزه است؟
دولت آمریکا اکنون سالانه ۳.۸ میلیارد دلار به اسرائیل میفرستد و اسرائیل را به بزرگترین دریافتکننده «کمک» خارجی ایالات متحده تبدیل میکند. اکنون رئیس جمهور بایدن و اکثریت کنگره میخواهند میلیاردها دلار دیگر برای حمایت از اسرائیل در تجاوز فعلیاش علیه مردم فلسطین ارسال کنند. بدون این حمایت مادی، همراه با پوشش دیپلماتیکی که ایالات متحده در سازمان ملل و سایر نهادهای بینالمللی فراهم میکند، اسرائیل قادر به انجام این نسلکشی نخواهد بود. برخی معتقدند که یهودیان دولت ایالات متحده را کنترل میکنند و به همین دلیل است که ایالات متحده از اسرائیل حمایت میکند. من معتقدم که این یک سوء تعبیر اساسی از واقعیت سیاسی است. ایالات متحده از اسرائیل حمایت میکند زیرا اسرائیل تنها متحد قابل اعتماد آن در خاورمیانه است که بزرگترین ذخایر نفت و گاز جهان را در اختیار دارد و هر کسی که این منابع را کنترل کند، جهان را کنترل میکند. اسرائیل در واقع یک پایگاه نظامی ایالات متحده است که آماده است هر زمان که واشنگتن لازم بداند از منافع ایالات متحده محافظت کند. محاصره فعلی غزه از نظر بیگانه کردن بسیاری از مردم جهان، مشکلات واقعی را برای ایالات متحده ایجاد میکند، اما تا زمانی که اسرائیل یک دولت وابسته نظامی مفید باشد، اسرائیل را رها نخواهد کرد.
از آغاز جنگ، رهبران ارشد اسرائیل آشکارا از پاکسازی قومی فلسطینیان حمایت کردهاند. این اظهارات را چگونه باید تفسیر کرد؟
در ۹ اکتبر، یوآو گالانت، وزیر دفاع اسرائیل، اظهار داشت: «ما با حیوانات انساننما میجنگیم و بر این اساس عمل میکنیم.» در حالی که او به طور خاص به جنگجویان حماس اشاره میکرد، در ادامه گفت: «ما غزه را کاملاً محاصره میکنیم. برق، غذا، آب و سوخت وجود نخواهد داشت. همه چیز بسته خواهد شد.» این یک سیاست نسلکشی است.
در یک کنفرانس مطبوعاتی در ۱۳ اکتبر، اسحاق هرتزوگ، رئیس جمهور اسرائیل، با اشاره به حمله ۷ اکتبر حماس گفت: «تمام ملت مسئول این حمله هستند.»
نتانیاهو در یک سخنرانی تلویزیونی در تاریخ 30 اکتبر، حمله اسرائیل به غزه را «ماموریت مقدس» خواند و از یک دشمن افسانهای که بنیاسرائیل باستان، ظاهراً به دستور الهی، او را قتل عام کردند، نام برد. این دستور در کتاب مقدس (اول سموئیل 15:3) آمده است: «اکنون بروید و عمالیق را شکست دهید و هر آنچه دارند را کاملاً نابود کنید و بر آنها رحم نکنید؛ بلکه زن و مرد، نوزاد و شیرخوار، گاو و گوسفند، شتر و الاغ را بکشید.» بسیاری از مردم اشاره نتانیاهو به عمالیق را به عنوان فراخوانی برای نسلکشی علیه مردم غزه تفسیر کردهاند.
این اظهارات چقدر نیاز به تفسیر دارد؟ این رهبران خواستار مجازات دسته جمعی علیه کل یک ملت هستند. و آنها این مجازات دسته جمعی را اجرا کردهاند که منجر به مرگ بیش از ۱۱۰۰۰ مرد، زن، کودک و نوزاد تا ۱۷ نوامبر شده است. تمام غزه هدف آنهاست. این بدان معناست که دولت اسرائیل آشکارا مسئولیت نسل کشی، یک جنایت جنگی عظیم که هیچ توجیهی برای آن وجود ندارد، را بر عهده میگیرد.
اکنون همه مردم با یک چالش اخلاقی اساسی روبرو هستند: با تمام وجود خود با این قتل عام مداوم مردم فلسطین مخالفت کنند و برای روزی تلاش کنند که تمام فلسطین “از رودخانه تا دریا” آزاد شود. این فراخوانی برای نسل کشی علیه قوم یهود نیست. این امیدی در برابر امید است که روزی یک فلسطین متحد وجود داشته باشد که در آن مسلمانان، یهودیان و مسیحیان – همه مردم – بتوانند در صلح، هماهنگی و برابری زندگی کنند. هر چه این نسل کشی بیشتر ادامه یابد، تحقق آن رویا دورتر خواهد شد.
https://twitter.com/PhilWilayto1
غذای سالم و ناسالم | جسم مرکب روح انسان
رسانههای غربی میخواهند مسلمانان را تقسیم و تسخیر کنند
امام حسین (ع) متعلق به همه بشریت است
چگونه در اربعین از گرمازدگی جلوگیری کنیم؟
چگونه حافظه خود را تقویت کنیم ؟
رسانههای غربی میخواهند مسلمانان را تقسیم و تسخیر کنند
غذای سالم و ناسالم | جسم مرکب روح انسان
امام حسین (ع) متعلق به همه بشریت است
بحران دارو در غزه
هدف گیری و اصابت موشک های یمن به اسراییل بعد از ۷ اکتبر + اینفوموشن
هشدار سازمان جهانی بهداشت نسبت به بروز قحطی در غزه
جنگ غزه باعث محرومیت ۶۶۰ هزار دانش آموز از حضور در مدرسه و آموزش
