با ما همراه باشید

جهان اسلام

بیش از مبارزه و مسئولیت نمادی از مهر و تربیت در خانه بود

آیت‌الله سعیدی به پدرم گفته بود: همسر شما در راهی قدم گذاشته که پرخطر است، اما اگر شما اجازه بدهید که در این راه بماند، ثوابش برای شما خیلی زیاد است و این یک تجارت پرسود با خداست. پدر از همانجا رضایتش را برای ادامه تحصیل و مبارزه مادر اعلام کرد و دیگر هیچ زمانی مانع فعالیت‌های ایشان نشد. خود مامان درباره این موضوع گفته‌اند که از همان مقطع و برای آن شراکت همه جا نام فامیلی‌اش را دباغ عنوان می‌کرد و همیشه در هر مرحله مبارزه، پدر را شریک خود می‌دانست

زنده‌یاد مرضیه حدیدچی (دباغ)، در سال ۱۳۱۸. ش در شهر همدان متولد شد و تحصیلات خویش را در مکتبخانه آغاز کرد. بعد از آن نزد پدر قرآن، نهج‌البلاغه و مفاتیح‌الجنان را آموخت. در سن ۱۵ سالگی و در سال ۱۳۳۳. ش با محمدحسن دباغ ازدواج کرد و به تهران آمد. پس از مدتی در تهران با وجود فرزند تحصیلات حوزوی را نزد شهید آیت‌الله سیدمحمدرضا سعیدی آغاز کرد. حدیدچی با شروع نهضت اسلامی امام‌خمینی (ره)، از طریق استاد خود، یعنی آیت‌الله سعیدی به جرگه مبارزان پیوست و در این راه دستگیری، شکنجه‌های بسیار، آوارگی و زندگی در غربت، دوری از همسر و فرزندان را تا مقطع پیروزی انقلاب اسلامی تجربه کرد. در روز چهارشنبه ۲۸ شهریور ۱۴۰۳. ش یادواره‌ای برای بانوی مبارز مرحوم «مرضیه حدیدچی» برگزار شد. در این جلسه که چند تن از بانوان خانواده دباغ حضور داشتند، ریحانه دباغ دختر سوم خانم حدیدچی طی گفت‌و‌شنودی به بیان خاطرات ناشنیده خود از وجوه کمتر گفته شده شخصیت «مادر» پرداخت. ایشان با اشاره به اینکه در طول این سال‌ها بیشتر بر بعد مبارزاتی و زندگی سیاسی مادر تکیه شده و کمتر ابعاد مربوط به همسری و مادری ایشان مورد توجه قرار گرفته است، یادمان‌های پی آمده را بازگو کرد. امید آنکه علاقه‌مندان را مفید و مقبول آید.

 قناعت‌های مامان مرضی!
بانو ریحانه دباغ در بادی خاطرات خویش، در بسط ساده زیستی و قناعت جویی مادر در زندگی مشترک به بیان خاطراتی شنیدنی می‌پردازد:
«پدرم – که ما حاج بابا صدایش می‌کردیم- در یک خانواده متمکن به دنیا آمده و پسر یک تاجر پوست بود. البته کارگاه دباغی هم داشتند، اما یکبار به دلیل ورشکستگی مالی پدربزرگ و یکبار به علت ورشکستگی که برای خود حاج بابا اتفاق افتاد، زمانی که ما کودک بودیم، سختی‌های مالی زیادی برای کل خانواده ایجاد شد. مامان مرضی (مرضیه حدیدچی) از آنجا که یک زن مدبر و کاردان بود، کمال همراهی را سر این قضیه با حاج بابا کرد، یعنی با قناعت عجیبی که در زندگی داشت، کاری کرد که آن دوران سخت مدیریت شود و با آبروداری، خانواده‌مان محتاج دیگران نشود. شاید باورش برای بعضی‌ها سخت باشد، اما خانواده ما بعد از ورشکستگی حاج‌بابا در شرایطی قرار گرفت که گاهی ناهارمان نان و هویج پخته بود! یعنی، چون هویج ارزان بود و اوضاع اقتصادی حاج‌بابا خیلی بهم ریخته بود، بهترین خورشی که مامان مرضی می‌توانست کنار نان به ما بچه‌ها بدهد، هویج پخته بود. نهایت صرفه‌جویی را می‌کرد و به شدت با اسراف مخالف بود. حتی تا همین اواخر قبل از فوتش به سبزی پاک‌کردن ما ایراد می‌گرفت! می‌گفت چرا سبزی‌ها را هدر می‌دهید! بخش‌های تروتازه و خوش خوراک سبزی خوردن را برای سر سفره جدا می‌کرد بعد ساقه‌ها و برگ‌های ترب و کلفت را هم جدا می‌گذاشت، خردشان می‌کرد و به آن‌ها یک تخم‌مرغ می‌زد و با همان‌ها کوکوسبزی درست می‌کرد!
خود مامان تعریف می‌کرد که در همان مراحل اول ورشکستگی، ابتدا حاج بابا تلاش کرده بوده که یک کار جدید در تهران راه بیندازد. تصمیم می‌گیرد که از شهرستان لیموترش بیاورد و در خانه آبلیمو بگیرند و با فروشش اوضاع مالی خانواده را درست کند. مامان مرضی آن موقع یک بچه زیر دو سال در بغل داشت و باردار هم بود، اما پا به پای حاج بابا و یک کارگر، یک عالمه لیموترش را می‌شست و با آن وضعیت بارداری، لیمو‌ها را بالای پشت‌بام می‌برد و زیر آفتاب خشک می‌کرد تا آماده آبگیری شود. در آن زمان تا آنجا که می‌توانست با حاج بابا همراهی کرده بود. یادم است در این سال‌های اخیر، مامان مرضی یک فرشی داشت که خیلی کهنه و تمام دورش ریش‌ریش شده بود. ما به مامان می‌گفتیم این را دور بینداز! اما مامان نشست با یک پارچه تمیز که نو هم نبود و قبلش آن را حسابی اتو زده بود دور تا دور فرش را دوردوزی کرد. اینقدر این کار را با سلیقه و هنرمندانه انجام داده بود که همه با دیدنش ذوق می‌کردند. حتی بعد از فوت مامان مرضی، فاطمه خانم عروسم این فرش را برداشت و الان در محل کارش سجاده شده است. به هرحال بعد از آن ورشکستگی از یک طرف حاج بابا با تلاش و مجاهدتی که برای امرار معاش خانواده و از طرف دیگر با قناعت و صبوری که مامان مرضی کرد، خانواده ما به جهت اقتصادی سرپا شد….»

 لباس‌های قرمز و بنفش 
در خاندان‌های مذهبی و اهل تربیت، سفر نقشی مهم در نشو و نمای فرزندان دارد. این امر در خانواده دباغ نیز چنین کارکردی داشته است، چنانکه فرزند می‌گوید:
«مدتی بعد از ورشکستگی، حاج‌بابا دیگر نتوانست در تهران کار کند. چون کسب درآمد در شهرستان‌های دیگر بهتر و بیشتر بود، برای کار به شهرستان رفت. یعنی از زمانی که ما پنج بچه قدونیم قد بودیم، عملاً اداره کل خانه بر عهده مامان افتاد و پدرم دور از ما در شهرستان‌های مختلف مشغول کار بود. در نهایت هر سه – چهار ماه یکبار می‌توانست یک سری به ما بزند و در حد دو – سه روزی پیش ما باشد. سال‌های سال زندگی ما به این صورت می‌گذشت. البته هرسال دو هفته تعطیلات نوروز را حاج‌بابا حتماً پیش ما بود. آن وقت مامان مرضی هر سال قبل از عید مقید بود که حتماً رنگ و مدل مویش را عوض کند تا جلوی حاج‌بابا در ایام تعطیلات تغییر اساسی کرده باشد! خودش رنگ بنفش را خیلی دوست داشت و حاج بابا رنگ قرمز را. برای همین در دو هفته تعطیلات نوروز ما می‌دیدیم که مامان مرضی رنگ به رنگ لباس بنفش و قرمز می‌پوشید! آن وقت اگر شرایطی پیش می‌آمد و مامان می‌توانست برای دو- سه روز برود شهرستان پیش حاج‌بابا حتی در روزگاری که دیگر در خط مبارزه بود، اگر فرصتی می‌شد که می‌توانست سری به حاج بابا در شهرستان بزند، حتماً دو چیز را با خودش می‌برد، لباس‌ها و وسایل آرایشش. زنانگی‌های مامان مرضی سرجای خودش بود، مبارزه و فعالیت سیاسی هم سرجای خودش….»

 اطاعت محض از همسر 
آنچه از آغاز گفتگو تا کنون بدان اشارت رفت، همگی از مصادیق اطاعت عاشقانه و محض بانو حدیدچی از همسر بود، اما در این بخش، ریحانه دباغ با صراحت و تمرکز بیشتری از این مقوله سخن می‌گوید:
«از ابتدای ازدواجش، مامان مرضی اطاعت محض از حاج‌بابا داشت. این مسئله را هم به همه فرزندانش یاد داده بود. ما هفت خواهر بودیم و یک برادر. البته یک خواهرمان (آمنه خانم)، در سن ۱۹ سالگی بر اثر بیماری فوت کرد. پنج نفرمان در خانه محله غیاثی به دنیا آمده بودیم و سه بچه آخر در خانه نزدیک مسجد موسی‌بن‌جعفر (ع) که آیت‌الله سعیدی امام جماعتش بود. راضیه و رضوانه خانم، دو دختر بزرگ خانه بودند. مامان به ما یاد داده بود که هر بچه موظف است از بچه بزرگ‌تر از خودش حرف شنوی داشته باشد. چون خودمان هم می‌دیدیم که خودش از حاج‌بابا اطاعت محض دارد، در عمل به این آموزه عمل می‌کردیم. در خانه ما همه کار‌ها تقسیم شده بود، یعنی کاملاً مشخص بود که امروز شستن ظرف‌های صبحانه، ناهار و شام نوبت چه کسی است. چه کسی باید جارو کند چه کسی باید خرید کند و از این قبیل. البته نه اینکه بگویم هیچ وقت دعوای‌مان نمی‌شد، اما یاد گرفته بودیم که چطور اختلاف‌های‌مان را برطرف کنیم. یک وقت‌هایی راضیه و رضوانه خانم – که اختلاف سنی‌شان خیلی کم بود- دعوای‌شان می‌شد. اینطور وقت‌ها شرایط خیلی بامزه بود! حکیمه و انسیه طرفدار راضیه خانم بودند، آمنه و فاطمه طرفدار رضوانه خانم. من همیشه بی‌طرف بودم و سریع محمد را بغل می‌کردم و می‌رفتم در حیاط می‌نشستم تا غائله بخوابد!
ابهت مامان مرضی اینقدر زیاد بود تا قبل از اینکه بخواهد به خانه بیاید، دعوا تمام شده بود، یعنی اختلاف و دعوا اصلاً جلوی مامان آورده نمی‌شد. البته در موارد خیلی کمی پیش می‌آمد اختلاف اینقدر زیاد بود که کار به قضاوت مامان می‌کشید. اینطور وقت‌ها هر دو طرف باید می‌آمدند و شکایت‌شان را مطرح می‌کردند و مسئله‌شان را می‌گفتند، آن وقت مامان مرضی قضاوت می‌کرد. با انصاف قضاوت و با یک تدبیر حکیمانه‌ای اختلاف میان دو نفر را برطرف می‌کرد. حالا تصور بکنید ما به هرحال هشت بچه بودیم در یک خانه کوچک. طبیعتاً وقتی مامان برای درس یا سخنرانی و جلسه بیرون از خانه بود، خانه حسابی بهم می‌ریخت، اما یاد گرفته بودیم تا قبل از آمدن مامان همه‌جا را مرتب و منظم کنیم. در دوران مبارزه، مامان برای رعایت مسائل امنیتی، یک روش مخصوص در زدن داشت، یعنی اول یک ضربه می‌زد، بعد سه ضربه پشت سر هم و بعد دوباره یک تک ضربه ما تا سه ضربه را می‌شنیدیم، اگر پاک کنی، دفتری، مدادی، چیزی روی زمین ولو بود، سریع برمی‌داشتیم تا وقتی مامان وارد اتاق می‌شد، اتاق تمیز و مرتب باشد….»

 کدبانویی‌ها و مادری‌های دوره مبارزه
اشتغال به مبارزه، بی‌آنکه مدیریت خانواده‌ای پرجمعیت با اخلال و وقفه مواجه شود از دیگر نکته‌هایی است که ریحانه دباغ آن را از نظر دور نمی‌دارد و از آن خاطراتی شیرین برجای می‌نهد:
«۱۱ سال از زندگی مشترک حاج بابا و مامان مرضی می‌گذشت که عملاً مامان وارد جریان مبارزه شد. با شروع مبارزه برنامه‌ریزی‌اش طوری بود که هم به امور خانه و ما بچه‌ها می‌رسید هم به فعالیت‌های مبارزاتی‌اش. مثلاً جالب بود که تابستان‌ها، مامان مرضی برای ما بچه‌ها برنامه می‌ریخت. ما باید بخشی از قرآن را حفظ می‌کردیم. بخش‌هایی از رساله حضرت امام (ره) را هم که مربوط به سن‌مان می‌شد، باید می‌خواندیم. بچه‌های بزرگ‌تر از کوچک‌تر‌ها درس می‌پرسیدند. مامان شب‌ها ایرادات قرائت و حفظ راضیه خانم و رضوانه خانم را برطرف می‌کرد. هرچند وقت یکبار هم از ما امتحان می‌گرفت. یعنی اجازه نمی‌داد که تابستان را به بطالت بگذرانیم. حتی در دوران مبارزه و با اضافه‌شدن بچه‌های آخر خانواده، مامان سرپرستی بچه‌های دیگری را هم بر عهده گرفته بود. داستان هم از این قرار بود که یکی از بستگان ما در همدان آنقدر دچار فقر مالی شده بود که تصمیم گرفت، دختر دبستانی‌اش را برای کلفتی و کارگری به تهران بفرستد! مامان که این مطلب به گوشش می‌خورد، پیش آن فامیل می‌رود و می‌گوید بتول مال من و در حد توانش هم به آن فامیل‌مان کمک کرده و او را به تهران می‌آورد. دختر آن بنده خدا هم درست مثل ما در خانه از مامان آشپزی و خانه‌داری یاد گرفت. مدرسه رفت و ۱۴- ۱۵ ساله هم که شد ازدواج کرد و سر خانه و زندگی‌اش رفت. دو دختر دیگر به نام‌های فرح و فریبا هم بودند که در همسایگی ما زندگی می‌کردند. پدر و مادرشان از هم جدا شده بودند و این‌ها با سن کم از صبح زود تا شب – که پدرشان از سر کار بیاید- در خانه تنها بودند. مامان مرضی با پدرشان صحبت کرد که این دو از صبح تا شب در خانه ما باشند.
حالا این را هم بگویم از آنجا که مامان اطاعت محض از حاج بابا داشت در یک مقطعی حاج بابا به مامان گفته بود که دیگر راضی نیست تحصیلات حوزوی‌اش را ادامه بدهد! مامان هم به طور کامل درس و فعالیت‌هایش را کنار گذاشت. آیت‌الله سعیدی که از ماجرا باخبر شد، در یک مقطعی که حاج‌بابا در تهران بود با ایشان صحبت کرد و به او گفته بود: حسن آقا یک نفر می‌خواهد تجارت پرسودی راه بیندازد و به شما نیاز دارد!… حاج‌بابا توضیح داده بود سرمایه‌ای ندارد که بخواهد در تجارت با کسی شریک شود. آیت‌الله سعیدی گفته بود این تجارت خیلی پرسود است و اصلاً به سرمایه و وقت گذاشتن شما نیاز هم نیست!… حاج‌بابا خیلی تعجب کرده بود. بعد شهید سعیدی گفته بود که همسر شما در راهی قدم گذاشته که پرخطر است، اما اگر شما راضی باشید و اجازه بدهید در این راه بماند، ثواب و سود آخرتش برای شما خیلی زیاد است و این یک تجارت پرسود با خداست… حاج‌بابا از همانجا رضایتش را برای ادامه تحصیل و مبارزه مامان مرضی اعلام کرد و دیگر هیچ زمانی مانع فعالیت‌های مامان نشد. خود مامان درباره این موضوع در کتاب خاطراتش هم گفته از همان مقطع و برای آن شراکت همه جا نام فامیلی‌اش را دباغ عنوان می‌کرد و همیشه در هر مرحله مبارزه و فعالیت سیاسی، حاج‌بابا را شریک خود می‌دانست….»

 اوقات پر برکت مادر
مرضیه حدیدچی این زن نمادین انقلاب اسلامی در زندگی خویش توفیقاتی فراتر از معمول به کف آورد. به راستی راز این همه چه بود؟
«خداوند یک برکت عجیبی به وقت مامان داده بود. با وجود همه فعالیت‌هایی که تا قبل از دستگیری و زندان می‌کرد، از خانه و خانواده کم نمی‌گذاشت. گاهی از شهرستان، جمعیت زیادی به خانه ما میهمان می‌آمد. خانه ما بزرگ نبود، به ویژه اینکه آشپزخانه کوچکی داشت، اما مامان در همان آشپزخانه کوچک، برای میهمان‌ها سنگ تمام می‌گذاشت. خورش کرفس را خیلی دوست داشت و وقتی میهمان داشتیم، حتماً باید یک وعده برایشان برنج و خورش کرفس درست می‌کرد. بعد از پیروزی انقلاب و در دوران مسئولیت‌ها هم همین‌طور بود. سعی می‌کرد به همه وظایف و مسئولیت‌هایش برسد. مثلاً در موقع بارداری و به دنیا آمدن فرزند اولم آقاصابر، مامان ایران نبود، اما سر بارداری دومم و سر سمیه خانم، انقلاب پیروز شده بود و در آن زمان، مامان فرمانده سپاه همدان بود. در ماه آخر بارداری من، مامان مرضی به تهران آمد و من و صابر را به همدان برد. می‌خواست نبودنش سر به دنیا آمدن صابر را جبران کند. من همدان بودم تا شبی که درد به سراغم آمد و مامان مرا به بیمارستان برد. درد که داشت شدید می‌شد، یکهو به مامان بی‌سیم زدند که کردستان شلوغ شده و ماجرای غائله پاوه پیش آمده! مامان از همانجا یک راست با نیروهایش به کردستان رفت. البته قبلش به راضیه خانم زنگ زده بود که خودش را به همدان برساند تا کمک حال من بعد از به دنیا آمدن بچه باشد. همین دغدغه‌اش، برای من خیلی اهمیت داشت. گرچه همه ما بچه‌ها به خصوص سه خواهر و برادر کوچکم در دوران زندان و دوری مامان در غربت، خیلی اذیت شدیم و صدمه خوردیم، اما این سختی‌ها را به خاطر اسلام و انقلاب تحمل می‌کردیم.
دیگر اینکه در دوره نمایندگی مامان مادربزرگم مریض شد. مامان و خاله‌ها به نوبت از مادرشان پرستاری می‌کردند. خاله‌ها خانه‌دار بودند، اما مامان با وجود گرفتاری‌ها و نماینده مجلس بودن و کلی فعالیت دیگر سر نوبتش که می‌شد برای پرستاری از مادربزرگ حضور داشت….»

 در واپسین سالیان حیات
و نهایتاً بسا مردمان، کردار فردی و اجتماعی شخصیت‌ها در واپسین سالیان حیات را معیاری برای داوری درباره او قرار می‌دهند. چنانکه راوی نیز چنین کرده است:
«همدانی‌ها خیلی اهل ترشی درست‌کردن هستند و همیشه سر سفره‌های غذای‌شان، انواع مختلف ترشی است. مامان مرضی هم در درست کردن ترشی استاد بود. تا قبل از سال ۵۲ و دستگیری، علاوه بر خودمان برای دوست و همسایه‌ها هم ترشی درست می‌کرد، اما بعد از پیروزی انقلاب مقید بود تا برای خیلی از بزرگان انقلاب مثل خانواده امام (ره)، خانواده آقا و برخی از فرماندهان سپاه هم ترشی کنار بگذارد، یعنی آن عادت از بهار تا آخر تابستان تدارک دیدن برای ترشی درست کردن در پاییز ترک که نشد هیچ، بلکه با میزان بیشتر انجامش می‌داد! در سال آخر عمرش با وجود وضعیت بسیار بد جسمی که از عوارض آن شکنجه‌ها و سختی‌های دوران مبارزه بود، باز به فکر درست‌کردن ترشی بود. در آن سال‌ها مدام بیمارستان بود. مدتی مرخص می‌شد، اما دوباره وضع جسمی‌اش بهم می‌ریخت و به بیمارستان برمی‌گشت. در پاییز سال ۹۵ با مدیریتی که مامان کرده بود، ما دختر‌ها تمام چیز‌هایی که برای ترشی لازم داشت را آماده کرده بودیم. سروقت ترشی درست‌کردن مامان به من تلفن زد و گفت امسال برو و به جای دبه، یک مدل شیشه‌های ترشی با در‌های قرمز رنگ بگیر. می‌گفت این سال آخری است که دارم ترشی درست می‌کنم و بگذار این شیشه‌ها در خانه دوستان و بزرگان از من به یادگاری بماند. حالش اصلاً خوب نبود، اما با آن حال بد ترشی‌ها را درست کردیم و در شیشه‌ها ریختیم. روی در قرمز هر شیشه اسم خانواده‌هایی که باید ترشی‌ها را به آن‌ها می‌رساندیم، نوشتیم، اما بعد حال مامان اینقدر بد شد که از همانجا به بیمارستان رفتیم! دیگر مامان بعد از آن بستری شدن خوب نشد تا در ۲۷ آبان رحلت کرد. بعد از مراسم ختمش با اشک و گریه ترشی‌ها را به در خانه دوستان و بزرگان نظام رساندیم….»

ادامه مطلب
تبلیغات
برای افزودن دیدگاه کلیک کنید

یک پاسخ بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

جهان اسلام

بعضی از دولتهای قلدر اصرار به مذاکره میکنند، مذاکره‌ی آنها برای حلّ مسائل نیست، برای تحکّم است.

رهبر معظم انقلاب اسلامی عصر امروز در دیدار سران قوا و جمع زیادی از کارگزاران و مدیران رده‌های مختلف کشور، ضمن بیان توصیه‌های رمضانی درباره خودفراموشی فردی و اجتماعی و تبعات آنها، اصلاح وضع اقتصاد و بهبود معیشت مردم را بسیار مهم خواندند و علاوه بر تشریح ظرفیت‌ها و راهکارهایی که ربطی به تحریم ندارد، گفتند: انسجام و همکاری قوا و همه سطوح مسئولیتی، اصلاح نظام ارزی، حفظ ارزش پول ملّی، حمایت همه‌جانبه از تولید و سرمایه‌گذاری، سرعت عمل در تصمیم‌گیری و اجرا و به ثمر نشستن طرح‌ها، پرهیز از بی‌تصمیمی و رها شدن کارها و مبارزه جدی با قاچاق، در دستورکار همه مسئولان و دستگاه‌ها قرار گیرد.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در ابتدای این دیدار با اشاره به حضور شهید رئیسی در جلسه سال گذشته کارگزاران نظام با رهبری، گفتند: آن عزیز اکنون به پاداش زحمات و خدمات خود، از لطف و رحمت الهی برخوردار است و همه مسئولان اگر به مسئولیت به چشم فرصت گذرای خدمت نگاه کنند، مشمول چنین لطف و رحمتی خواهند شد.

رهبر انقلاب با تشکر از سخنان خوب و مفید رئیس جمهور، انگیزه و احساس مسئولیت او را بسیار با ارزش دانستند و افزودند: تأکید آقای پزشکیان بر اعتماد به پروردگار و توانایی انجام کارهای بزرگ، کاملا راهگشاست و ان‌شاءالله رئیس جمهور در فاصله‌ای نه چندان دور، انجام شدن طرح‌های بزرگی را که در این دیدار بیان کرد، به مردم مژده خواهد داد و ملّت را خوشحال خواهد کرد.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای ماه مبارک رمضان را ماه ذکر و قرآن را کتاب ذکر خواندند و گفتند: ذکر در مقابل غفلت و فراموشی است که از میان غفلت‌ها، فراموشی خود و فراموشی خدا بسیار خسارت‌بار و غیرقابل جبران است.

ایشان با اشاره به آیات قرآن درباره تبعات فراموشی خدا گفتند: اگر انسان خدا را فراموش کند، پروردگار هم او را فراموش می‌کند؛ یعنی از دایره رحمت و هدایت خود بیرون می‌کند و با بی‌اعتنایی، او را مخذول و به‌ خود‌ رها‌شده می‌سازد.

رهبر انقلاب فراموشی خود را در دو بُعد فردی و اجتماعی، بشدت زیانبار برشمردند و افزودند: فراموشیِ هدف پروردگار از خلقت انسان، یعنی رسیدن به خلیفةُاللهی و از یاد بردن مرگ و آماده نشدن برای ورود به آن دنیا، از جمله «ابعاد فردی فراموشی خود» است که با ذکر و دعا و تضرع و تقوا و عبادات می‌توان از شر این غفلت نجات یافت.

ایشان نجات از فراموشی خود را موجب توجه به لزوم پاسخگویی به پروردگار دانستند و افزودند: پیشگاه با عظمت پروردگار جای بهانه آوردن نیست و نداشتن پاسخ موجه برای هر رفتار و گفتار، انسان را به مذلت می‌کشاند.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای سؤال و جواب الهی از مسئولان را سنگین‌تر از مردم عادی خواندند و گفتند: ما مسئولان باید بشدت مراقب رفتار و گفتار و عملکرد خود باشیم و بیشتر به ذکر و دعا و توسل و تضرع متوسل شویم.

ایشان در تبیین ابعاد اجتماعیِ سنگین فراموشی خود، با استناد به آیه‌ تکان‌دهنده از سوره توبه گفتند: اگر در نظام جمهوری اسلامی مانند پیشینیان یعنی مسئولان طاغوت عمل کنیم، جرم بسیار بزرگ و نگران‌کننده‌ای کرده‌ایم که خسارت هنگفتی به همراه می‌آورد.

رهبر انقلاب افزودند: به لطف پروردگار تاکنون به این وضع دچار نشده‌ایم اما باید بترسیم و مراقب باشیم که با ابتلاء به خودفراموشی اجتماعی، هویت خود، فلسفه انقلاب و شاکله نظام را از یاد نبریم و در سیاست داخلی و خارجی، اداره امور کشور و تکیه به بیگانگان مانند مسئولان و مدیران طاغوت عمل نکنیم.

ایشان شاکله نظام را مبتنی بر اصول و آرمان‌های قرآنی و معیارها و اهداف کتاب و سنت خواندند و گفتند: بر این اساس ما نمیتوانیم دنباله‌رو تمدن غرب باشیم؛ البته هرجای دنیا، از جمله در تمدن غرب مزیتی باشد، ما استفاده می‌کنیم اما نمی‌توانیم به مبانی و معیارهای غربی تکیه کنیم؛ زیرا غلط و مخالف ارزش‌های اسلامی است.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با اشاره به رسوایی تمدن غربی به علت اقدام غربی‌ها در استعمار، چپاول منابع ملّت‌ها، کشتارهای وسیع، ادعاهای دروغین درباره حقوق بشر و زن و معیارهای دوگانه در قبال مسائل مختلف، تأکید کردند: گردش آزاد اطلاعات در غرب دروغی بیش نیست، همچنانکه در فضای مجازی متعلق به غرب امکان نام بردن از سردار سلیمانی، سید حسن نصرالله، شهید هنیه و برخی نامداران دیگر وجود ندارد و نمی‌توان به جنایات صهیونیست‌ها در فلسطین و لبنان اعتراض کرد.

ایشان دروغ‌های رسانه‌های غربی درباره اوضاع ایران را یادآور شدند و گفتند: در کدامیک از این رسانه‌ها از پیشرفت‌های علمی، اجتماعات بزرگ مردمی و موفقیت‌های ملّت و نظام اسلامی حرفی زده می‌شود؟ در حالیکه نقطه‌ضعف‌ها را ده برابر بزرگ می‌کنند.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با استناد به حرف برخی جامعه‌شناسان غربی گفتند: تمدن غربی روز به روز به سمت افول بیشتر حرکت می‌کند و ما حق نداریم از آن پیروی کنیم.

ایشان سربلندی هرچه بیشتر ملّت را با وجود همه تبلیغات منفی بدخواهان ایران، یک واقعیت خواندند و گفتند: اگر مسئولان نظام با حفظ هویت و شاکله نظام، راه صحیح را بروند و همین برنامه‌هایی که رئیس جمهور بیان کرد، اجرایی شود، کشور و ملّت بزرگ ایران عزیز‌تر می‌شوند و میتوانیم الگویی برای ملّت‌ها و حتی دولتمردان بعضی کشورها بشویم.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در بخش دیگری از سخنانشان که به مسائل کشور اختصاص داشت، با اشاره به وجود مشکلات اقتصادی از ابتدای دهه ۹۰ تا کنون، هدف اغلب تهدیدهای دشمن از جمله تهدیدهای امنیتی و اطلاعاتی را تأثیرگذاری بر معیشت مردم خواندند و گفتند: هدف آنها این است که جمهوری اسلامی نتواند از عهده اداره معیشت مردم برآید؛ بنابراین مسئله معیشت بسیار مهم است و باید به طور جدی به دنبال اصلاح آن بود.

ایشان، نقش تحریم‌ها در ایجاد مشکلات اقتصادی را انکارناپذیر دانستند و در عین حال افزودند: تحریم عامل بخشی از مشکلات است اما همه مسئله، تحریم نیست و برخی چالش‌ها ارتباطی به تحریم ندارد.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در بیان برخی رویکردها و اقدامات لازم برای حل مسائل اقتصادی، انسجام درونی دستگاهها چه در درون دولت و چه همکاری سه قوه با یکدیگر را جزو مهمترین اولویت‌ها برشمردند و گفتند: شرط اول پیشرفت امور انسجام است که امروز خوشبختانه انسجام خوبی در سطوح بالا وجود دارد که باید در بدنه و سطوح پایین نیز جریان یابد.

ایشان با تأکید بر تأثیر اساسی «سرعت عمل» در مسائل اقتصادی، از کُندی و فاصله زیاد بین فکر و ایده تا تصمیم‌گیری و اجرا و ثمردهی تصمیمات انتقاد کردند و افزودند: این مشکل عمدتاً ناشی از پیگیری نکردن درست امور است و به همین دلیل یکی از توصیه‌های همیشگی ما به رؤسای جمهور و مسئولان محترم، پیگیری، نظارت و رها نکردن کار در مراحل مختلف است.

رهبر انقلاب، وجود این تلقی در برخی مدیران را که «بی‌خطرترین کار، تصمیم‌نگرفتن است»، خطرناک دانستند و گفتند: اینکه مدیری از ترس یقه‌گیری و مچ‌گیری بخاطر تصمیماتش، تصمیم نگیرد، کاری غلط و مورد مؤاخذه پروردگار است؛ چرا که خداوند علاوه بر فعل‌ها، از ترک فعل‌ها نیز سؤال و حساب‌کشی می‌کند.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای عامل مؤثر دیگر در حل مشکلات اقتصادی را شناخت مسئولان از ظرفیتهای کشور خواندند و افزودند: مکرر گفته می‌شود که کشور از ظرفیتها و استعدادهای فراوانی برخوردار است اما به عمق این مسئله توجه نمی‌شود.

ایشان، جوانان و خلاقیت‌ها و نوآوری‌های حیرت‌انگیز آنان در بخش‌های مختلف اقتصادی، علمی و پژوهشی و همچنین پیشرفت در علم و فناوری را از ظرفیت‌های بزرگ کشور دانستند و گفتند: ظرفیت مهم دیگر، منابع طبیعی ما از جمله نفت و منابع معدنی است که جزو برترین و غنی‌ترین منابع طبیعی دنیا است و بسیاری از این منابع هنوز کشف و بهره‌برداری نشده است.

رهبر انقلاب، مشکل «قاچاق دوسویه» را از دیگر مشکلات و عوامل مضرّ اقتصادی برشمردند و افزودند: اینکه ما در مسئله مبارزه با قاچاق، سرعت تصمیم‌گیری و اجرا، پیگیری کارها و استفاده از ظرفیت‌ها حرکت جدی نکنیم ربطی به تحریم‌‌ها ندارد.

اولویت دیگری که رهبر انقلاب در زمینه مسائل اقتصادی به آن اشاره کردند، «اصلاح نظام ارزی کشور» با تأکید بر تقویت پول ملّی بود.

ایشان حفظ ارزش پول ملّی را واجب و کاملا ضروری و در بهبود زندگی مردم و افزایش قدرت خرید آنان و ارتقاء آبرو و اعتبار کشور مؤثر دانستند و گفتند: در این زمینه، بازگشت ارزهای حاصل از صادرات بسیار مهم است.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای به برنامه شهید رئیسی برای وادار کردن شرکت‌های بزرگ دولتی برخوردار از درآمدهای ارزی به اجرای پروژه‌های بزرگ آبی، پالایشگاهی و نیروگاهی در مناطقی از کشور اشاره کردند و گفتند: البته گزارشی که از اقدامات آن شرکت‌ها به ایشان داده بودند، گزارشی مهمل بود و به هر حال، این قابل قبول نیست که درآمد ارزی شرکت‌های دولتی در اختیار دولت و بانک مرکزی قرار نگیرد و برای حل این مسئله باید تدبیری اتخاذ شود.

ایشان اهتمام به تولید را اولویت دیگر اقتصاد کشور خواندند و افزودند: حمایت‌های قانونی، تجهیز منابع تولید، حذف موانع و بخشنامه‌های بیهوده و ارتقاء فناوری تولید جزو موارد ضروری است. همچنین مردم و بخصوص دستگاههای دولتی باید مقید شوند که نیازهای داخلی را از تولید داخل تأمین کنند و آنچه تولید داخلی دارد از خارج وارد و مصرف نشود.

مسئله سرمایه‌گذاری نکته آخر در زمینه مسائل اقتصادی بود که رهبر انقلاب با اشاره به آن گفتند: یکی از اهداف تحریم‌ها جلوگیری از سرمایه‌گذاری خارجی است که برای آن هم راههایی وجود دارد.

ایشان افزودند: مهمترین عامل افزایش سرمایه‌گذاری داخلی هم تسهیل امور برای سرمایه‌گذار است به طوری که احساس کند سرمایه‌گذاری برای او نفع و سود خوبی دارد.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در بخش پایانی سخنانشان، با ابراز خرسندی از فعال بودن وزارت امور خارجه و تأکید بر گسترش تعامل با همسایگان و دیگر کشورها، گفتند: بعضی دولتها و شخصیت‌های قلدر خارجی اصرار به مذاکره می‌کنند در حالی که هدف آنها از مذاکره حل مسائل نیست بلکه از مذاکره به دنبال تحکّم و تحمیل مسائل مورد نظرشان هستند که اگر طرف مقابل قبول کرد چه بهتر، اما اگر قبول نکرد، جنجال راه بیاندازند و او را به ترک مذاکره متهم کنند.

رهبر انقلاب اسلامی افزودند: مسئله آنها فقط مسئله هسته‌ای نیست، بلکه مذاکره برای آنها راه و مسیری برای طرح توقعات جدید از جمله در زمینه امکانات دفاعی و توانایی‌های بین‌المللی و بیان انتظاراتی از این قبیل است که فلان کار را نکنید، با فلان کس دیدار نکنید، برد موشک را از فلان قدر بیشتر نکنید که قطعاً این موارد از طرف ایران پذیرفته و برآورده نمی‌شود.

ایشان هدف طرف مقابل از تکرار مذاکره را ایجاد فشار در افکار عمومی دانستند و گفتند: می‌خواهند در افکار عمومی تردید ایجاد کنند که چرا با وجود اعلام آمادگی آنها برای مذاکره، ما حاضر به مذاکره نیستیم در حالی که هدف آنها مذاکره نیست بلکه تحکّم و تحمیل است.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با اشاره به اعلامیه سه کشور اروپایی مبنی بر عمل نکردن ایران به تعهدات هسته‌ای خود در برجام، خاطرنشان کردند: باید از آنها سؤال شود مگر شما به تعهدات خود در برجام عمل کردید؟ آنها از روز اول به تعهد خود عمل نکردند و پس از خروج آمریکا از برجام نیز با وجود قول‌هایی که برای جبران آن دادند، دو بار زیر قول خود زدند.

رهبر انقلاب بدعهدی اروپایی‌ها و در عین حال متهم کردن ایران به تخلف را نشانه بی‌چشم و رویی بی‌حد آنها دانستند و افزودند: دولت وقت یک سال آن وضعیت را تحمل کرد و سپس مجلس شورای اسلامی وارد میدان شد و مصوبه‌ای گذراند که راهی نیز جز این وجود نداشت و اکنون هم در مقابل حرف زور و زورگویی راهی دیگر وجود ندارد.

در ابتدای این دیدار رئیس جمهور با بیان توضیحاتی درباره به آخرین اقدامات دولت برای وفاق داخلی و رسیدن به چشم‌انداز توسعه نظام، از اجرای ۵ برنامه کلی اقتصادی خبر داد و گفت: «رشد تولید»، «کنترل تورم»، «رسیدگی به مشکلات معیشتی»، «رفع ناترازی‌ها» و «اجرای پروژه‌های راهبردی و ملّی» روی میز اجرای دولت قرار دارد.

آقای پزشکیان قطع برق و گاز در برخی مناطق کشور را به منظور جلوگیری از بحران‌های جدی برشمرد و ابراز امیدواری کرد که مطابق برنامه‌ای که سال آینده ناترازی‌های حوزه انرژی رفع شود.

رئیس جمهور با اشاره به ضرورت استفاده حدأکثری از ظرفیت کشورهای همسایه و ایرانیان خارج از کشور، دولت چهاردهم را پشتیبان سرمایه‌گذاران داخلی و خارجی دانست و همچنین از تدارک چند طرح بزرگ سرمایه‌گذاری در کشور خبر داد.

آقای پزشکیان با تأکید بر اصول «عزت، حکمت و مصلحت» در سیاست خارجی، انسجام ملّی را مانع اصلی تحقق هرگونه تهدید دشمنان برشمرد و افزود: هیچ قدرتی نمی‌تواند ملّتی را که به خدا تکیه دارد و پشت سر رهبرش، متحد حرکت می‌کند، شکست دهد.

رئیس جمهور همچنین در ابتدای سخنان خود با بیان نکاتی پیرامون اهمیت ماه مبارک رمضان، این ماه را فرصت یادآوری اهمیت اجرای عدالت، دوری از تبعیض، صداقت، رسیدگی به گرفتاران، اصلاح بین مردم و رفع ظلم و فساد برشمرد و گفت: متون دینی نه صرفاً برای خواندن بلکه برای عمل کردن است و این مهم، نیازمند وحدت، تحمل یکدیگر و همکاری مردم و مسئولان است.

ادامه مطلب

جهان اسلام

ویژگی‌ها و خصوصیات رهبر شهید حزب‌ا… لبنان

مردم لبنان با هر گرایشی می‌دانستند شرکت در مراسم تاریخی تشییع جنازه این شهید،درواقع شرکت در مراسم پاسداشت تمامی فضیلت‌هاست. شهید نصرا… مردی با خصوصیات اخلاقی کم‌نظیر در تاریخ معاصر است. در دوره‌هایی از تاریخ، باتوجه به شرایط زمان و مکان و اقتضائات خاصی که پدید می‌آید، شخصیت‌هایی پا به عرصه حیات می‌گذارند که توصیف آنان بسیار مشکل است. بدون تردید شهید سیدحسن نصرا…، رهبر نام‌آور حزب‌ا… لبنان و سید بی‌نظیر مقاومت، از جمله شخصیت‌هایی است که قلم و زبان از توصیف آنان عاجز است. یکی از دلایل عجز و ناتوانی قلم و زبان در توصیف شخصیت این شهید والامقام، آشکار نشدن لایه‌هایی از اندیشه‌ها و اقدامات ایشان به جهت سبک زندگی و مدیریتی در دوران رهبری حزب‌ا… لبنان است.وقتی ما حتی قادر به فهم توصیف‌های حضرت علی (ع) از مالک اشتر، این سردار بزرگ سپاه اسلام نیستیم، چگونه می‌خواهیم مالک اشتر‌های زمان خود همانند سید حسن نصرا…  را توصیف کنیم.مالک اشتر از نگاه امیرالمؤمنین علی (ع)، مانند کوه یگانه‌ای است که سر به آسمان کشیده و اگر بخواهیم او را به سنگ تشبیه کنیم، سنگی محکم و نشکن است. آری سید حسن نصرا… در زمانه ما، همانند مالک‌اشتر، قله علم و فضیلت، اخلاق و معنویت، رشادت و از خودگذشتگی هستند اما با همه این فضیلت و اعتبار در لبنان و جهان اسلام، خود را مقلد و سرباز ولایت فقیه زمان معرفی می‌کنند. حقا و انصافا توصیف این قبیل مردان روزگار، کاری بس سخت و دشوار است.

از میان ویژگی‌ها و خصوصیات رهبر شهید حزب‌ا… لبنان، می‌توان به موارد برجسته زیر اشاره کرد :

۱- اخلاق مؤمنانه 
سیدحسن نصرا…،فردی بود که ازجمیع فضیلت‌های اخلاقی برخوردار بود.حسن خلق، معاشرت نیکو،صادق‌الکلام وصادق‌الوعد بودن از ویژگی‌های قرآنی یک مومن است که این شهید والامقام در حد اعلی، ازاین خصوصیات ممتاز برخوردار بود. جاذبه ایمانی و اخلاق‌مدارانه او، دوست و دشمن را تحت‌تاثیر قرار می‌داد.

۲- معنویت و توسل 
از دیگر ویژگی‌های برجسته سید حسن نصرا…، برخوردار بودن از معنویت به معنای قرآنی آن است. او اهل ذکر، دعا، توکل و توسل بود و با همین اتصال به قدرت لایزال الهی درصحنه‌های سیاسی ومیدان‌های رزم، پشت تمامی قدرت‌های شیطانی را می‌لرزاند. سید حسن نصرا…یک موحد واقعی توحیدمحور بود. روح خداپرستی، خداجویی و در یک کلام روح بندگی در او آشکارا موج می‌زد.

۳- معتقد به نصرت خداوند 
سید مقاومت با تمام وجود به امدادهای غیبی و این‌که خداوند متعال مجاهدان فی سبیل‌ا… را در میدان جنگ و صحنه‌های خطر یاری می‌کند، اعتقاد و اعتماد کامل داشت. شهید نصرا… در همین خصوص می‌گوید: ما با دعا، توسل، توجه به خدا و دعای مردم ایران و سراسر جهان، امدادهای غیبی را دیدیم که بخشی از آنها منتشر شده ولی بخشی از آن هرگز بیان نشده است؛ زیرا از این نگران هستم که مردم گمان کنند که من مبالغه می‌کنم.

۴- ولایتمدار
از خصوصیات برجسته سید حسن نصرا…، ولایتمداری و ذوب در ولایت بودن ایشان به صورت آشکارا و بدون هیچ ملاحظه‌کاری و مصلحت‌اندیشی بی‌مبنا بود. او در حالی که یک رهبر برجسته اسلامی و عربی دارای موقعیت ممتاز در لبنان بود، به لحاظ اعتقادی رهبر حکیم انقلاب اسلامی را به عنوان نایب امام زمان روحی‌فدا می‌شناخت و آشکارا خود را شاگرد و مقلد و سرباز ولایت معرفی می‌کرد. ایشان نه‌تنها چنین نگاهی به ولایت فقیه و رهبر معظم انقلاب اسلامی داشت بلکه اهتمام خاصی داشت تا این اندیشه و تفکر در حزب‌ا… لبنان نهادینه شود.

۵- خردورزی و عقلانیت انقلابی 
سید حسن نصرا… دارای تفکر و اندیشه راهبردی بود. اویک دانشمند به تمام معنا در حوزه کاری خودویک رهبربرخورداراز حکمت برای حزب‌ا… لبنان و دیگر اضلاع مقاومت بود.در انجام کارهادرکنار توکل، اهل محاسبه دقیق و برآورد وضعیت از میدان و اقدام بود. آری او اهل علم، دانش و عقلانیت انقلابی بود و تمامی کارهایش،مبتنی بر دقت ومحاسبه‌گری و مشورت با اهل علم و دانش بود.

۶- بصیرت نافذ 
از دیگر ویژگی‌های سید حسن نصرا…، برخورداری از شناخت فراگیر، دقیق و بی‌نظیر، از تمامی اموری بود که برای پیشبرد مقاومت، نابودی دشمن و آزادی قدس شریف لازم بود. اوباجهان سیاست، تاریخ اسلام،تاریخ منطقه، کشورهای اسلامی و سازمان‌های بین‌المللی آشنایی کاملی داشت.نصرا… دشمن و دوست را به‌خوبی می‌شناخت و با سیاست‌ها و راهبردهای دشمن و چگونگی مقابله با آن آشنایی لازم را داشت.

۷- شرح صدر 
سعه صدر، حوصله، صبوری، حلم و شجاعت از ویژگی‌های ممتاز سید حسن نصرا…برای تحقق آرمان‌های انقلابی‌اش در پرتو همت والا بود. انصافا خستگی‌ناپذیر بود، سختی‌ها و طعنه‌ها او را به‌هم نمی‌ریخت. سید حسن نصرا… در طول ۳۲ سال رهبری حزب‌ا… لبنان، با هزاران مشکل دست و پنجه نرم کرد، با سختی‌های فراوان  وطاقت‌فرسا روبه‌رو شد، ولی خم به ابرو نیاورد و کارها را در پرتو الطاف الهی و مدیریت جهادی به‌پیش برد.

۸- شجاعت و خطرپذیر‌ی
رهبر شهید حزب‌ا… لبنان فرماندهی شجاع و خطرپذیر و برخوردار از روحیه شهادت‌طلبی بود. از او بارها خواسته شده بود در خارج از منطقه ضاحیه لبنان و در یک محل امن‌تر زندگی کند اما در پاسخ می‌گفت: اگر من کشته و سوزانده شوم و هزار بار این تکرار شود، در راه امام و انقلاب اسلامی ثابت‌قدم خواهم بود و از میدان فاصله نمی‌گیرم.

۹- اندیشه نظامی راهبردی‌ 
سید حسن نصرا… یک طلبه تحصیل‌کرده در حوزه‌های علمیه نجف و قم بود و هیچ‌گاه در دانشگاه‌های نظامی با علوم و فنون نظامی آشنا نشده بود، لکن در عمل یک فرمانده به تمام معنا، با نوآوری، خلاقیت و ابتکار، در هر سه سطح راهبردی، عملیاتی و تاکتیکی نمود پیدا کرد.

۱۰- اندیشه تمدنی
گفتمان سید حسن نصرا…، یک گفتمان تمدنی نشأت‌گرفته از آرمان‌های انقلاب اسلامی به رهبری حضرت امام خمینی رحمه‌ا… علیه و خلف صالحش حضرت امام خامنه‌ای مدظله العالی بود. تمام تلاش سید حسن نصرا…، زمینه‌سازی برای ساخت تمدن نوین اسلامی و آماده‌سازی زمینه‌های ظهور بود.

۱۱- محبوب دل‌ها 
سید مقاومت به دلیل اخلاص و رویکردهای مردمی‌اش، محبوب دل‌های تمامی آزادیخواهان جهان و به‌ویژه مردم ایران بود.

۱۲- ایران‌دوست 
از خصوصیات قابل‌توجه سید حسن نصرا…، علاقه‌مندی او به ایران و ایرانی‌ها یود. سید مقاومت برای مردم ایران احترام خاصی قائل بود‌ و بارها از ایران‌دوستی خود سخن می‌گفت.

ادامه مطلب

جهان اسلام

پیام به مناسبت مراسم تشییع مجاهد کبیر شهید سیدحسن نصرالله و شهید سیدهاشم صفی‌الدین

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر انقلاب اسلامی در پیامی به مناسبت برگزاری مراسم تشییع و تدفین مجاهد کبیر شهید سیّدحسن نصرالله و همچنین سیّدهاشم صفیّ‌الدّین با تجلیل از این دو شهید بزرگ مقاومت، تأکید کردند: دشمن بداند که مقاومت در برابر غصب و ظلم و استکبار، تمام‌شدنی نیست و تا رسیدن به سرمنزل مقصود ادامه خواهد یافت.
متن پیام رهبر انقلاب به این شرح است:

بسم الله الرّحمن الرّحیم
قال الله عزّ و جل: وَ لِلّٰهِ العِزَّةُ وَ لِرَسولِهِ وَ لِلمُؤمِنینَ وَ لٰکِنَّ المُنافِقینَ لا یَعلَمون.
مجاهد کبیر و زعیم پیشتاز مقاومت در منطقه، حضرت سیّدحسن نصرالله (اعلی الله مقامه)، اکنون در اوج عزّت است. بدن پاک او در سرزمین جهاد فی‌سبیل‌الله به خاک سپرده میشود، ولی روح و راه او هر روز سرافرازتر از پیش جلوه خواهد کرد ان‌شاءالله، و راه را به رهروان نشان خواهد داد.

دشمن بداند که مقاومت در برابر غصب و ظلم و استکبار، تمام‌شدنی نیست و تا رسیدن به سرمنزل مقصود ادامه خواهد یافت باذن‌الله.

نام نیک و چهره‌ی نورانی جناب سیّدهاشم صفیّ‌الدّین (رضوان الله علیه) نیز ستاره‌ی درخشان تاریخ این منطقه است. او یاور نزدیک و جزء جدانشدنی رهبری مقاومت در لبنان بود.

سلام خدا و بندگان صالحش بر این دو مجاهد سرافراز و بر دیگر مبارزان شجاع و فداکار که در برهه‌ی اخیر به شهادت رسیدند، و بر همه‌ی شهدای اسلام. و سلام ویژه‌ی من به شما فرزندان عزیزم، جوانان سلحشور لبنان.

سیّدعلی خامنه‌ای
۱۴۰۳/۱۲/۳

ادامه مطلب
تبلیغات

برترین ها