جهان اسلام
معادله ملی شیخ نعیم قاسم و فرصتی که برای حاکمیت واقعی به دولت لبنان داد
دبیرکل حزبالله در سخنرانی اخیر خود که در راستای مقابله با توطئه بزرگ آمریکایی-صهیونیستی علیه لبنان انجام شد، با لحنی منطقی و محتوایی قاطع، نقش مقاومت در بازدارندگی لبنان را یادآوری کرده و فرصتی نادر به دولت این کشور برای اعمال حاکمیت داد.
به دنبال تشدید فشارها و توطئههای آمریکا علیه لبنان و در تنگنا قرار دادن دولت این کشور برای خلع سلاح حزبالله که تنها قدرت بازدارندگی لبنان است، شیخ نعیم قاسم، دبیرکل حزبالله جمعه شب با انجام یک سخنرانی قاطع، موضع اصولی مقاومت را مقابل این توطئهها بار دیگر شفافسازی کرد.
در همین راستا روزنامه الاخبار در مقالهای به قلم «علی حیدر» نویسنده برجسته لبنانی به بازخوانی سخنان شیخ نعیم قاسم و معادله جدیدی که ترسیم کرد، پرداخته که در زیر میآید:
در لحظهای سرنوشت ساز در تاریخ لبنان و جایی که فشارهای بین المللی با فرسایش داخلی تلاقی میکند و دولت این کشور در سایه باجگیری سیاسی و امنیتی آمریکا و تجاوزات مداوم رژیم صهیونیستی به سمت از دست دادن تعادل شکننده خود میرود، سخنرانی اخیر شیخ نعیم قاسم، دبیرکل حزب الله یک رویکرد سیاسی جامع ارائه داد که فراتر از یک پاسخ موقت بود و مسیری را برای خروج از بنبستی که دولت آمریکا به ریاست دونالد ترامپ برای لبنان ایجاد کرده ترسیم میکند.
تشریح نقش مکمل مقاومت و دولت لبنان
اگر نهادهای دولتی لبنان به طور جدی با این رویکرد شیخ نعیم قاسم تعامل کنند، فرصتی برای ایجاد تغییر عمده در چشم انداز و گشودن افقهای جدید برای لبنان جهت اعمال حاکمیت خود و مقابله با تهدیدات فراهم میشود. شیخ نعیم قاسم در این سخنرانی خود رابطه میان مقاومت و دولت را نه بر اساس موازیکاری یا تضاد، بلکه بر مبنای مکمل بودن و استفاده مثبت از سلاح حزب الله بازتعریف کرد.
این رویکرد دبیرکل حزب الله با توجه به تشدید تهدیدات و تجاوزات رژیم صهیونیستی علیه لبنان در کنار سناریوهای خطرناک ناشی از وضعیت سوریه و پیامدهای آن برای آینده، امنیت و موجودیت لبنان اهمیتی ویژه پیدا میکند. این سخنرانی همچنین برخلاف مواضع دفاعی پرتنش معمول در صحنه لبنان، روایتی منسجم ارائه داد که قابلیتهای سیاسی و قانونی برای این کشور ایجاد میکند تا در نبردی که دولت برای تثبیت موقعیت حاکمیتی خود در برابر دیکتههای خارجی پیش گرفته، به کار برود.
این سخنان شیخ نعیم قاسم نه نمایش قدرت نظامی بود و نه تکرار اصول ایدئولوژیک مقاومت؛ بلکه تاکید بر یک اقدام سیاسی ظریف بود، به طوری که مجدداً کارتها را تنظیم و بر جایگاه مقاومت به عنوان یک نهاد متحد کننده و غیر فرقهای لبنانی تاکید کند و نشان داد مقاومت یک بازوی دفاعی مستقل و نه یک تهدید امنیتی و به عنوان شریکی برای دولت در حفظ امنیت و نه حزبی که دولت را نادیده میگیرد، است.
این موضع شیخ نعیم قاسم با حضور نبیه بری، رئیس پارلمان لبنان در خط مقدم مذاکرات تقویت میشود. نبیه بری پیش از اینکه رئیس پارلمان شود، رهبر یک جنبش مقاومتی بوده و هست و همیشه از تهدیدات رژیم صهیونیستی علیه لبنان آگاه بوده و درباره آن هشدار داده است.
فرصت که شیخ نعیم به دولت لبنان برای مقابله با دیکتههای خارجی داد
در مواجهه با تهدیداتی که بر لبنان سایه افکنده، از تجاوزات مداوم رژیم صهیونیستی گرفته تا فشار آمریکا برای تکمیل دیکتههای خود به دولت لبنان و ایجاد اختلافات داخلی و کشاندن این کشور به درگیریهای خونین، مواضع شیخ نعیم قاسم در سخنرانی اخیر خود، به دولت لبنان فرصتی نادر داد تا حضور و قدرت تصمیم گیری خود را از موضع مشارکت ملی و نه اطاعت از دیکتههای طرفهای خارجی بازیابد.
از این منظر، سخنرانی شیخ نعیم قاسم نه تنها خطاب به مخالفان مقاومت بود، بلکه او نهادهای خودِ دولت را هم مورد خطاب قرار داده و تاکید کرد که مقاومت هرگز جایگزینی برای دولت نیست؛ بلکه بازتابی از قدرت آن است، البته در صورتی که دولت واقعاً بخواهد یک دولت مستقل بوده و در تصمیم گیریهای خود استقلال داشته باشد.
این سخنان دبیرکل حزب الله با تایید پایبندی مقاومت به توافقات قبلی و واگذاری جنوب لبنان به دولت بعد از آزادسازی، دریچهای را برای دولت لبنان میگشاید تا موضع خود را در مذاکره با طرف آمریکایی تقویت کند. شیخ نعیم قاسم در سخنرانی خود نشان داد که مقاومت با وجود همه فداکاریها نقش لازم خود را در توافق آتش بس ایفا کرده، اما این طرف صهیونیستی بود که آتش بس را نقض کرد و واشنگتن هم نه تنها زمینه لازم را برای نقض این توافق در اختیار اسرائیل قرار داده، بلکه در حالی که خودش را میانجی و ضامن اجرایی آتش بس معرفی میکرد، اکنون از خودش سلب مسئولیت کرده و میگوید که نمیتواند اسرائیل را مجبور به انجام کاری کند.
این مواضع شیخ نعیم قاسم به دولت لبنان اجازه میدهد به جای درگیر شدن در توافق جدیدی که در واقع پاداشی برای متجاوز بوده و برنامههای دشمن صهیونیستی را پیش میبرد، موضعی ملی و منطقی اتخاذ کند. افشای ریاکاری بین المللی توسط دبیرکل حزب الله هم فضای جدیدی برای مانور دیپلماتیک به لبنان میدهد؛ به ویژه اگر تصمیم بگیرد مسئله سلاح مقاومت را از حوزه محدود بحث داخلی خارج کرده و آن را در چارچوب یک معادله بازدارندگی و دفاع ملی قرار دهد.
معادله شیخ نعیم قاسم برای استراتژی امنیت و دفاع ملی
یک نکته دیگری که باید به آن توجه کرد این است که این سخنرانی شیخ نعیم قاسم در را به روی بحث در مورد استراتژیهای امنیت و دفاع ملی نبست؛ بلکه آن را دوباره گشود، البته از منظری منطقی و تحت شرایط واقع بینانه، به طوری که ابتدا با خطرات قریبالوقوع مقابله شود، سپس گفتگو در مورد مسائل مورد اختلاف در داخل خود لبنان و میان لبنانیها آغاز گردد و هیچ طرف خارجی در آن مداخله نداشته باشد.
بنابراین سخنرانی شیخ نعیم قاسم لحظهای نادر از اجماع ملی را در لبنان ارائه داده و اولویتها را بر اساس تهدیدات واقعی و نه وفاداریهای محدود، دوباره مرتب کرد. دقیقاً همین جاست که بزرگترین فرصت برای دولت لبنان ایجاد میشود تا با تکیه بر این رویکرد و تغییر چارچوب بحث سیاسی و امنیتی، در راستای خدمت به یک پروژه دفاعی جامع و مستقل که جایگزینی واقعی برای پروژههای سلطه جویانه یا پیشنهادهای خارجی باشد، گام بردارد؛ به جای اینکه با تسلیم شدن در برابر دیکتههای خارجی، لبنان را تبدیل به عرصهای باز و بدون مصونیت و قدرت تصمیم گیری کند.
یادآوری نقش سلاح مقاومت در محافظت از حاکمیت لبنان
از این رو، شیخ نعیم قاسم مراقب بود که سخنرانی خود را با زبان آرام، اما با محتوای محکم و قاطع و لحنی منطقی انجام دهد. ساختار منطقی استدلالها و توالی ایدهها، این سخنرانی دبیرکل حزب الله را از محدوده احساسات به محدوده دانش و تدبیر سیاسی ارتقا میدهد و به آن ظرفیت واقعی برای متقاعد کردنِ حتی کسانی که خارج از جامعه مقاومت هستند، میبخشد.
زمانی که دبیرکل حزب الله میگوید سلاح هدف نیست، بلکه وسیله است و مقاومت یک نیروی نظامی کنترل نشده نیست، بلکه نگهبان حاکمیت کشور است، در واقع روایتی منسجم ارائه میدهد که دولت لبنان میتواند بدون تردید آن را در سطح بین المللی تثبیت کند.
علاوه بر موارد فوق، این سخنرانی فرصت ارزشمندی را برای تقویت وحدت داخلی در مواجهه با توطئههای خارجی فراهم کرد و به وضوح، قدرت اتحادهای استراتژیک مقاومت در محیط خود و عمق هماهنگی میان سه مقام اصلی لبنان یعنی رئیس جمهور، نخست وزیر و رئیس پارلمان را نشان داد.
بنابراین مواضعی که شیخ نعیم قاسم اتخاذ کرد، جایگاه مقاومت را به عنوان ستونی از خود دولت و گنجینهای واقعی که دولت میتواند بر اساس آن یک پروژه حاکمیتی جامع بسازد که اعتماد به نهادهای آن را بازگرداند، تثبیت نمود.
بازگرداندن لبنان به جایگاه واقعی
در سطح خارجی هم این سخنرانی شیخ نعیم قاسم معادله جدیدی را ترسیم کرد که لبنان را قادر میسازد جایگاه منطقهای و بین المللی خود را بهبود ببخشد، نه اینکه به عنوان یک کشور ضعیف که از دیگران التماس حمایت میکند، معرفی شود. این سخنرانی دبیرکل حزب الله، لبنان را نه به عنوان قربانی دائمی بحرانها، بلکه به عنوان یک بازیگر سیاسی دارای قدرت راهبردی، بازتعریف میکند.
از این منظر، سخنرانی شیخ نعیم قاسم صرفاً پاسخی به پروژه آمریکایی- صهیونیستی و دیکتههای واشنگتن علیه دولت لبنان نبود؛ بلکه به سطح یک پیشنهاد سیاسی جامع و مستقل رسید که جایگاه دولت را ارتقا میدهد و فرصتی نادر برای فرار دولت از رکود فراهم میسازد.
دبیرکل حزب الله در سخنرانی اخیر خود مقاومت را نه به عنوان باری بر دوش دولت، بلکه به عنوان یک عامل ثبات بخش معرفی کرد که سلاح را در خدمت دولت قرار میدهد، نه در تقابل با آن. این امر مستلزم اجماع ملی بر سر یک استراتژی دفاعی جامع است، نه راهبردی که واقعیت را با زور اسلحه یا تحت دیکتههای خارجی تحمیل کند.
در نهایت، این گفتمان شیخ نعیم قاسم نه خواستار یک حکم دائمی است و نه نیاز به بحث ملی آزاد را از بین میبرد؛ اما جایگزین کردن حاکمیت با وابستگی و امنیت با چانه زنی را مجاز نمیداند. بر همین اساس یک مسئله ملی در لبنان از نو طرح میشود، اینکه آیا لبنانیها دولتی قوی میخواهند که از موضع قدرت مذاکره کند یا دولتی که حتی آخرین عناصر مصونیت کشور را به بهانه «واقعگرایی سیاسی» از بین میبرد.
در پایان، روشن است که دبیرکل حزب الله یک فرصت واقعی ارائه داده و دولت لبنان باید بین شریک بودن در ایجاد یک توازن قدرت جدید یا گروگان ماندن در برابر دیکتههای تحمیلی خارجی و همچنین بین مقاومت به عنوان یک قدرت بازدارنده یا قرار دادن لبنان در معرض خطرات امنیتی، یکی را انتخاب کند.
منبع تسنیم

شاید دوست داشته باشید
-
محکوم کردن حماس به معنای محکوم کردن حق فلسطینیان برای مقاومت در برابر ظلم است
-
اسرائیل قصد دارد کشتار را پس از ‘توقف موقت’ ادامه دهد
-
یکی دانستن یهودیت و صهیونیسم تنها اسرائیل را تقویت میکند؛ مصاحبه با تونی گرینشتاین
-
اینترنت هندسه تبلیغات را تغییر داده است؛ اسرائیل دیگر نمیتواند روایت را کنترل کند
-
کودکان غزه با بمبهای ساخت آمریکا کشته میشوند؛ کریس گالووی استاد دانشگاه سویینبرن
-
وقتی از امضای سوگند وفاداری به اسرائیل امتناع کردم، از کنگره اخراج شدم؛ نماینده سابق کنگره آمریکا
جهان اسلام
بحران دارو در غزه
اوضاع درمانی نوار غزه در بحبوبه تداوم محاصره و تجاوزات روزافزون به سطح فاجعهباری رسیده و آمارها نشان میدهد که ۵۹ درصد از داروهای ضروری در بازارها پایان یافته همچنین ۳۷ درصد از تجهیزات پزشکی دیگر موجود نیست؛ امری که درد و رنج بیماران و مجروحان را عمیقتر کرده است.
«یوسف ابو الریش»، قائممقام وزیر بهداشت غزه در این باره گفت که به علت بسته بودن گذرگاههای مرزی، ۱۳ هزار بیمار در انتظار فرصتی برای سفر به خارج از فلسطین و طی مراحل درمان خود هستند. علاوه بر این، هشدارها نسبت به افزایش موارد مرگومیر کودکان به دلیل سوءتغذیه یا کم خونی ناشی از جلوگیری از ورود کمکهای غذایی افزایش یافته به طوری که تاکنون ۵۲ کودک در نتیجه سوء تغذیه جان خود را از دست دادهاند.
ابوالریش در دیدار با «سوزانا تکالیچ»، سرپرست هماهنگکننده کمکهای بشردوستانه به چالشهای بیسابقه بیمارستانهای غزه اشاره کرد و گفت که بیمارستانها فاقد ایستگاههای اکسیژن و ژنراتور برق هستند که برای ادامه کار بخشهای حیاتی مراکز درمانی در رسیدگی به وضعیت مجروحان و بیماران ضروری است و به دلیل کمبود سوخت، قطعات یدکی، روغنها و فیلترهای لازم برای تضمین تداوم فعالیت، هر لحظه ممکن است از کار بیفتند.
در همین ارتباط، خبرنگار المیادین در نوار غزه گزارش داد که «وضعیت انسانی در غزه بغرنج است و بیمارستانها قادر به ارائه خدمات به مجروحان با توجه به بسته بودن گذرگاهها و جلوگیری از ورود دارو نیستند.»
به گفته ابوالریش، از منظر زیست محیطی هم خطرات بهداشتی در نتیجه خرابی خطوط آب افزایش یافته؛ امری که منجر به گسترش بیماریها و مشکلات بهداشتی در بین مردم شده است.
قائم مقام وزیر بهداشت غزه همچنین از شهادت ۲۷۴ کودک فلسطینی در تجاوزات رژیم صهیونیستی و از کار افتادن کامل ۱۶ مرکز بهداشتی درمانی از مجموع ۵۲ مرکز خبر داد که این امر باعث افزایش بار بر دوش مابقی مراکز درمانی شده است.
شمار شهدای نوار غزه طی ساعات گذشته به ۴۶ نفر در نتیجه بمباران مداوم اسرائیل علیه این باریکه رسیده است.
آژانس امداد و کار سازمان ملل متحد برای آوارگان فلسطینی (آنروا) روز شنبه گذشته خبر داد که مردم غزه درد و رنجی وصفناپذیر را تجربه میکنند و از سرگیری آتش بس، رفع محاصره و اجازه ورود کمکهای بشردوستانه به غزه امری ضروری است.
منبع: سایت خبری دفاع پرس
جهان اسلام
پیامی که تحولات این روزهای سوریه برای همگان دارد
تحولات سوریه نشان میدهد که دیپلماسی با گرگها نه تنها به صلح نمی انجامد و سایه جنگ را از سر کشورها بر نمیدارد، بلکه زمینه ساز جنگها و اشغالگریها میشود. دشمن آمریکایی- صهیونی فقط زبان زور را متوجه می شود و راه مقابله با آن نه دیپلماسی و سازش بلکه مقاومت مسلحانه است که می تواند برای بازدارندگی به صورت پیش دستانه علیه رژیم صهیونی و منافع غرب در منطقه اجرایی شود.
سوریه در روزهای اخیر از یک سو صحنه حملات نیروهای جولانی به مناطقی همچون سویداست که اکثریت جمعیت آن را دروزیها تشکیل میدهد و از سوی دیگر رژیم صهیونی نیز به بهانه مقابله با آنچه قدرت یابی سوریه مینامد و نیز ادعای حمایت از دروزیها، کشتارها و اشغالگری گسترده در این کشور را در پیش گرفته است. در کنار بمباران هوایی ارتش اشغالگر صهیونی با یورش به روستاهای استان قنیطره در جنوب سوریه، بیش از 70 غیرنظامی از جمله کودکان را ربود. این جنایت جدید، در ادامه سلسله تجاوزات روزانه این رژیم به خاک سوریه و با مشارکت لشکر 210 و گردان 7012 صورت گرفته است. در همین حال بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر رژیم صهیونی در توجیه کشتارها و اشغالگریها اعلام کرد که ما در سوریه فعالیت کرده و به حفظ جنوب سوریه به عنوان یک منطقه عاری از سلاح پایبند هستیم. این سخنان نشان میدهد که در کنار آنکه نتانیاهو بقای سیاسی خود را در استمرار کشتارها و جنگها می بیند، طراحی صهیونیستها استمرار تجاوز به سوریه و در ابعاد وسیعتر کل منطقه است.
وعدههایی که هرگز عملی نشد
سرکوبگریها و جنایات جولانی از یک سو و اشغالگری و جنایات جنگی رژیم صهیونی در سوریه در حالی ادامه دارد که غرب سالها بود که سرنگونی نظام اسد و دست کشیدن مردم سوریه از مقاومت را راه خوشبختی این سرزمین مینامید. اکنون ماههاست که نه از اسد خبری هست و نه مقاومت و سوریه بیش از گذشته در حال سوختن در آتش و بحرانهاست، در حالی که غرب نیز صرفاً اقدامات ظاهری با ادعای برداشتن تحریمهای سوریه و توسعه روابط با آن را سر میدهد، اما در عمل نابودی سوریه و البته غارت منابع آن در مناطقی خاص را دنبال می کند. نه بازسازی است و نه ثبات، بلکه آشوب، فرسایش ساختاری و تضعیف حاکمیت ملی است. در حالی که افکار عمومی جهان انتظار بازگشت تدریجی آرامش و شکوفایی را داشتند، حملات پیدرپی رژیم صهیونی به مواضع نظامی سوریه و بی تفاوتی غرب در برابر آن شکلگیری یک واقعیت ژئوپلیتیک تلخ را آشکار کرده است: سوریه باید ضعیف بماند تا تهدیدی برای نظم مطلوب رژیم صهیونی نباشد و در این میان نابود شدن تمام سوریه و قربانی شدن میلیونها سوری هیچ اهمیتی ندارد.
طراحی برای نابودی استقلال ابدی کشورها
روند تحولت سوریه و البته به تبع آن کل منطقه نشان میدهد که رژیم صهیونی بر آن است تا مدیریت تحولات را چنان پیش ببرد که دیگر هیچ کشوری در منطقه توان تصمیم گیری مستقل را نداشته و چنان تضعیف نظامی و اجتماعی شده باشد که هر تصمیم خلاف خواست صهیونیستها یا با حمله نظامی همراه شود و یا آشوب داخلی. رژیم صهیونی با چراغ سبز ایالات متحده، زیرساختهای نظامی سوریه را هدف قرار میدهد تا کنترل فضای امنیتی کشور از بیرون ممکن شود. این مداخله نظامی مستمر، تنها بخشی از پازلی است که در آن خطوط قرمز امنیتی به شکلی یکطرفه و تحمیلی ترسیم شدهاند. اگر سوریه تصمیمی اتخاذ کند که با منافع رژیم صهیونی در تضاد باشد، باید منتظر اقدام نظامی باشد. این قاعده نانوشته، اکنون به یک رویه عملیاتی تبدیل شده که از منظر استراتژیک، میتواند به الگویی برای مواجهه با سایر کشورهای مستقل منطقه نیز تبدیل شود. نمود عینی این وضعیت را در لبنان میتوان مشاهده کرد، چنانکه در حالی بر اساس آتشبس، لبنان اقدام نظامی علیه رژیم صهیونی صورت نمیدهد که در مقابل، این رژیم به بهانه های واهی به کشتارها ادامه می دهد، به طوری که رژیم صهیونی بار دیگر با بمباران منطقه وادی فعرا در بقاع شرقی لبنان، جنایتی تازه رقم زد. در این حمله هوایی سهگانه، دستکم 12 نفر از جمله هفت تبعه سوری به شهادت رسیدند. این حملات در حالی صورت می گیرد که همزمان آمریکا با اعمال فشار بر دولت لبنان به دنبال اجرای طرح خلع سلاح حزب الله است تا لبنان بی دفاع شده در برابر هر خواستهای تسلیم گردد، همانگونه که امروز سوریه اینگونه است.
تسلیحات و حمایتهای اطلاعاتی و سیاسی از تجاوزگری رژیم صهیونیستی رسما توسط آمریکا صورت می گیرد چنانکه پس از چند ساعت از تجاوز رژیم صهیونیستی به حریم ایران و جنایات گستردهاش آمریکا برخلاف ادعای قبلی خویش از نقش خود در این حملات خبر داد. از سوی دیگر چنانکه صدر اعظم آلمان گفته اسرائیل کارهای کثیف غرب در منطقه را انجام می دهد لذا بی اطلاعی از تحرکات و جنایاتش یک دروغ و فریب بزرگ است.
تکرار دروغ آمریکایی
جنایات صهیونیستها در منطقه و بخصوص در سوریه در حالی ادامه دارد که آمریکاییها به دنبال سفید سازی و تطهیر سازی خود هستند و سعی دارند تا خود را از این جنایات مبرا سازند. در همین راستا یک مقام دفاعی آمریکا ادعاهای رسانههای رژیم صهیونی مبنی بر اینکه حملات هوایی اخیر اسرائیل علیه سوریه با هماهنگی آمریکا انجام شده است را رد کرد. این ادعا در حالیست که از یک سو تسلیحات و حمایتهای اطلاعاتی و سیاسی از تجاوزگری رژیم صهیونی رسماً توسط آمریکا صورت می گیرد، چنانکه پس از چند ساعت از تجاوز رژیم صهیونی به حریم ایران و جنایات گستردهاش آمریکا برخلاف ادعای قبلی خویش از نقش خود در این حملات خبر داد. از سوی دیگر چنانکه صدر اعظم آلمان گفته اسرائیل کارهای کثیف غرب در منطقه را انجام می دهد لذا بی اطلاعی از تحرکات و جنایاتش یک دروغ و فریب بزرگ است.
دیپلماسی با جنایتکاران جنگ میآورد نه صلح
تجاوز به سوریه در حالی صورت می گیرد که جولانی در هفتههای اخیر بیشترین تحرکات را برای جلب نظر صهیونیستها و سازش با آنها داشته و حتی گفته می شود که در سفرش به جمهوری آذربایجان با مقامات این رژیم دیدار نموده است. همزمان نیز آمریکاییها و اروپاییها چنان ترویج می کنند که مذاکره با آنها و نیز سازش با رژیم صهیونی صلح و امنیت پایدار میآورد. تحولات سوریه نشان میدهد که دیپلماسی با گرگها نه تنها به صلح نمی انجامد و سایه جنگ را از سر کشورها بر نمیدارد، بلکه زمینه ساز جنگها و اشغالگریها میشود. دشمن آمریکایی- صهیونی فقط زبان زور را متوجه می شود و راه مقابله با آن نه دیپلماسی و سازش، بلکه مقاومت مسلحانه است که می تواند برای بازدارندگی به صورت پیش دستانه علیه رژیم صهیونی و منافع غرب در منطقه اجرایی شود.
جنگ از بیرون فروپاشی از درون
روند تحولات نشان می دهد، در حالی که حملات رژیم صهیونی نقش مهمی در ویرانی زیر ساختهای این کشور داشته، اما نباید از بحرانهای داخلی، چنددستگیهای سیاسی و ضعف در بازسازی که ناشی از طراحیهای سیاسی- امنیتی خاص می باشد غافل شد. دشمنان منطقهای دقیقاً از همین نقاط ضعف بهره میبرند تا سناریوی فشار چندلایه را به اجرا بگذارند: فشار بیرونی از طریق حملات و تحریم، و فشار درونی از طریق بحرانهای اجتماعی، اقتصادی و قومیتی. این طراحی چنان است که از یک سو حملات نظامی از بیرون علیه کشور هدف صورت میگیرد تا توان نظامی آن تضعیف گردد و همزمان با تحریک گسلهای قومی و عقیدتی و همزمان اقدام علیه نهادهای انتظامی و امنیتی، گرفتار سازی کشورها در آشوب داخلی پیگیری میشود تا در نهایت طرح تجزیه محقق شود. در سوریه نیز در حالی رژیم صهیونی عملا تمام توان نظامی این کشور را ویران کرده است که همزمان با تحریک ساختارهای قومی و قبیلهای و ایجاد درگیریهای داخلی سناریوی تکه تکه کردن سوریه را اجرا میکند. در باب سوریه مسئله سرکوب دروزیها در استان سویداء در جنوبیترین نقطه سوریه توسط حکومت ابومحمد جولانی، بار دیگر تبدیل به یکی از رویدادهای برجسته این کشور شده است. سازمان دیدهبان حقوق بشر اعلام کرد که تعداد تلفات درگیریهای استان سویدا در جنوب سوریه از روز یک شنبه تاکنون بالغ بر ۲۰۳ نفر بوده است. این تحرکات با هر عنوانی که صورت گرفته باشد در نهایت بازی در زمین صهیونیستها در سناریوی حمله بیرونی و بحرانی داخلی برای رسیدن به مرحله تجزیه است.
منبع سایت بصیرت
جهان اسلام
صهیونیسم و دستانی که کارهای کثیف غرب را انجام میدهند
صدراعظم آلمان، فریدریش مرتس، در سخنانی تاملبرانگیز، به نقش مخرب رژیم صهیونی در تحولات منطقهای اذعان کرد و با توصیف اقدامات تجاوزکارانه اخیر این رژیم علیه جمهوری اسلامی ایران به عنوان «کار کثیف»، عملاً به ماهیت غیرقانونی و غیرانسانی این عملیاتها اعتراف کرد.
صدراعظم آلمان، فریدریش مرتس، در سخنانی تاملبرانگیز، به نقش مخرب رژیم صهیونی در تحولات منطقهای اذعان کرد و با توصیف اقدامات تجاوزکارانه اخیر این رژیم علیه جمهوری اسلامی ایران به عنوان «کار کثیف»، عملاً به ماهیت غیرقانونی و غیرانسانی این عملیاتها اعتراف کرد. وی که در حاشیه نشست گروه هفت (G ۷) در کانادا با شبکه تلویزیونی ZDF آلمان گفتوگو میکرد، اظهار داشت: «این کار کثیفی است که اسرائیل برای همه ما انجام میدهد.» این سخنان در حالی اعترافی آشکار به نقش علنی و رسمی اروپا و آمریکا در جنایت رژیم صهیونی در تجاوز به ایران و به خاک و خون کشیدن زنان و کودکان و غیر نظامیان است که نگاهی به کارنامه یک قرن اخیر غرب بیانگر ابعاد گستردهای از نقش صهیونیستها در کارهای کثیف غرب در غرب آسیا و جهان است.
یک صد سال پیش جنگ جهانی اول در حالی با میلیونها کشته و آواره از ۱۹۱۴ تا ۱۹۱۸ رقم خورد که کانون اصلی آن را طراحی کثیف غرب با محوریت صهیونیسم برای نابودی غرب آسیا و سلطه بر این منطقه تشکیل میداد. سایکس پیکو در سال ۱۹۱۶ که میان فرانسه و انگلیس امضا شد و امپراطوری عثمانی را تجزیه و میان خود تقسیم کردند از این اقدامات کثیف بود. طرحی با محوریت صهیونیسم انجام شد و انگلیس با قیمومیت بر سرزمین فلسطین زمینه را برای ساختن رژیم جعلی و تحمیلی به منطقه به نام رژیم صهیونی بنا نهاد. از آن زمان غربیها با آژانس یهود و نظامیان خویش اشغال فلسطین و جمعیت سازی برای رژیم جعلی را رقم زدند.
غرب چنان منطقه را تکه تکه کرد که پس از سالها کشورهای کوچک عربی بدون داشتن توان ملی و نظامی مستقل ایجاد شدند تا مطیع غرب باشند. جنگ جهانی دوم را نازیهای صیهونیست رقم زدند تا بُعد دیگری از دستان کثیف غرب برای سلطه بر جهان بویژه غرب آسیا محقق شود. دستان کثیفی که دهها میلیون نفر را قربانی کردند و با دروغهای رسانهای تأسیس رژیم جعلی صهیونی را اجرا کردند تا نابودی کل منطقه و سلطه صهیونیسم بر کشورهای عربی و اسلامی غرب را یکه تاز غارت منابع آنها سازد. غرب با دستان صهیونیست، مردان استقلال خواه و آزادی خواه اسلامی را حذف کردند و با تحمیل کمپ دیویدها، غزه اریحا، وادی عربه، اسلو و. هزمان با تقویت صهیونیست ها، حذف توان نظامی، سیاسی و اقتصادی کشورهای منطقه را اجرا کردند بگونهای که هیچ کشوری توان برخواستن و آزادی خواهی نداشته باشد.
در سال ۲۰۰۱ در حالی که جهان علیه صهیونیسم در دوربان دو جمع شده بود، بازهم غرب دستان کثیف خود را با ۱۱ سپتامبر و با کارکرد صهیونیسم به کار گرفت که نتیجه آن آغاز طرح خاورمیانه جدید بود که با اشغال افغانستان، عراق، لیبی و تجزیه سودان و… آغاز گردید که هدف نهایی آن سلطه بر کل منطقه بود. این توطئه چنان بود که رایس وزیر خارجه وقت آمریکا از آن با عنوان زایش خاورمیانه جدید یاد کرد که البته ایستادگی حزب الله آن را ناکام گذاشت. کارهای کثیف غرب پس از آن با دستان صهیونیسم در قالب ایجاد گروههای تروریستی شکل گرفت که سوریه و عراق را در بر میگرفت. تروریسمی که زخمیهای آن رسماً در بیمارستانهای رژیم صهیونی در جولان اشغالی مداوا و نتانیاهو از آنها بازدید کرد. شکست این طراحی با مردانی همچون شهید سپهد قاسم سلیمانی رقم خورد، اما فتنه غربی-صهیونی همچنان ادامه یافت. غرب که یکصد سال پیش سایکس پیکو را به جهان تحمیل کرده بود با صهیونیست دیگری به نام زلنسکی در اوکراین تئوری یک جانبه گرایی غرب و مقابله با نظم نوین را آغاز کرد و جنگ را به روسیه تحمیل نمود، در حالی که اروپا و آمریکا کارهای کثیف خود را با دستان صهیونیستی به نام زلنسکی اجرا کردهاند. در طول دو سال گذشته غرب در توهم ساختن خاورمیانهای جدید با سایکس پیکویی که اساس آن را تجزیه تمام کشورهای منطقه شکل میدهد در پیش گرفتند.
غرب آسیا دورانی پر التهاب و حساس را سپری میکند. رژیم صهیونی که در طول ۲۰ ماه گذشته از هیچ جنایتی و کشتاری در غزه، لبنان و سوریه فروگذار نبوده از ۲۳ خرداد با حمایت و مشارکت تمام قد آمریکا و برخی کشورهای اروپایی تجاوزی سراسری به ایران داشته است. تجاوزی که البته با وحدت و همدلی سراسری ایرانیان و نیز توان و قدرت نظامی نیروهای مسلح ایران، میرود تا سرنوشتی شوم را برای این رژیم رقم زند، چنانکه ایران تاکید کرده که دستان ایران گریبان این جنایتکاران را رها نخواهد کرد و آنها تا پشیمانی کامل مجازات خواهد کرد. هر چند که روند جنگ بیانگر اقتدار ایران است، اما همزمان یک اصل مهم را باید همگان در منطقه و جهان در نظر داشته باشند و آن اینکه چنانکه صدر اعظم آلمان اذعان کرده این رژیم دست کثیف غرب در منطقه است. روند تحولات در سالهای اخیر نشان میدهد که غرب یک رویا را در سر دارد و آن اینکه پس از یک قرن سایکس پیکوی جدیدی را در منطقه ایجاد نماید.
حاصل آن رویکرد و تجزیه طلبی ایجاد رژیم صهیونی بوده که همواره زمینه ساز بحران در منطقه است. شواهد امر بیانگر آن است که غرب بار دیگر به دنبال تکرار آن وضعیت است که محور آن را تجزیه تمام کشورهای منطقه تشکیل میدهد. آنها حتی به فلسطین کوچک نیز رحم نکرده و بر آنند تا غزه و کرانه باختری را به چند منطقه تقسیم کنند. این طرح با استقرار جولانی در سوریه نیز دنبال شده و ادامه این طرح تا عراق، ایران، پاکستان، افغانستان، ترکیه، کشورهای عربی منطقه از عربستان گرفته تا اردن و مصر و… را در بر میگیرد.
به عبارتی دیگر غرب با تکه تکه کردن منطقه بر آن است تا از ادامه روند استقلالخواهی منطقه جلوگیری نماید و از سوی دیگر چین و روسیه را نیز از منطقه اخراج و تجزبه و فروپاشی آنها را رقم زنند. امروز دیوانهای به نام نتانیاهو مجری این طراحی شده است، لذا ایستادگی ملت ایران و توان دفاعی آن امروز فرصتی برای کشورهای منطقه است تا مقابلهای واحد در برابر این طراحی داشته باشند. چین و روسیه نیز با حمایتهای سیاسی و لجستیکی و خروج از بازیهای دیپلماتیک میتوانند در این مهم نقش آفرینی داشته باشند. امروز تمام منطقه و بزرگان شرق باید بدانند که در یک کشتی نشستهاند و مقابله واحد با رژیم صهیونی و غرب برای حفظ آن یک ضرورت است. امروز دوباره کارهای کثیف غرب با دستان صهیونیسم در حال اجراست و وحدت و یکپارچگی پیروان نظم چند جانبه و امنیت بومی محور برای مقابله با آن ضروری است.
منبع سایت بصیرت


حقوق همسایه در اسلام + موشن گرافیک

محکوم کردن حماس به معنای محکوم کردن حق فلسطینیان برای مقاومت در برابر ظلم است

اسرائیل قصد دارد کشتار را پس از ‘توقف موقت’ ادامه دهد

یکی دانستن یهودیت و صهیونیسم تنها اسرائیل را تقویت میکند؛ مصاحبه با تونی گرینشتاین

اینترنت هندسه تبلیغات را تغییر داده است؛ اسرائیل دیگر نمیتواند روایت را کنترل کند

هشدار سازمان جهانی بهداشت نسبت به بروز قحطی در غزه

یکی دانستن یهودیت و صهیونیسم تنها اسرائیل را تقویت میکند؛ مصاحبه با تونی گرینشتاین

حقوق همسایه در اسلام + موشن گرافیک

اینترنت هندسه تبلیغات را تغییر داده است؛ اسرائیل دیگر نمیتواند روایت را کنترل کند

پروژه خطرناک اسرائیل برای تجزیه کشورهای عربی از دروازه سوریه

بحران دارو در غزه

هدف گیری و اصابت موشک های یمن به اسراییل بعد از ۷ اکتبر + اینفوموشن

هشدار سازمان جهانی بهداشت نسبت به بروز قحطی در غزه

جنگ غزه باعث محرومیت ۶۶۰ هزار دانش آموز از حضور در مدرسه و آموزش
